*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

نهمین جرعه از باده رمضان

تقویم رمضاننهمین روز از ماه رمضان مصادف است با :تولّدحضرت یحیی ابن ذکریا(ع)ارسال 12 هزار نامه از سوی مردم کوفه برای امام حسین(ع) جهت حرکت ایشان به سوی عراق. .*التماس دعا*قاصدک*

پیش درآمد:سلام نماز روزه هاتون قبول.. 

این مناجات و ربّنا و اذان قبل از افطار برای هرکسی یه خاطره خاصی داره.یادم میاد بچه بودم که تابستونی مصادف شد با ماه رمضان و من هم تازه اون سال را روزه میخواستم بگیرم 

(بچه های نسل ماهنوز کارنامه تحصیلی را نگرفته؛هرکس کاری پیدامیکرد برای شاگردپادویی) 

یادمه اون روز به هرسختی بود تا ساعت۴و۵ بعدازظهر روزه بودم.تشنگی سخت بهم فشار اورده بود...جاتون خالی رفتم یه مغازه و یه نوشابه کوکاکولای تگری! خوردم وجون گرفتم!!شیطانتا رسیدم خونه خوابم برد..نزدیکهای افطار مادرم گفت بلندشو نزدیک اذانه!..گفتم:توی راه روزه مو خوردم.!.مادرم خیلی مهربانانه گفت:خاک توسرتقهقههخب میخواستی بخوری ظهرمیخوردی نه غروبعصبانی...وقتی که از رادیو شنیدم که استادشجریان مناجات زیبای مولانا را میخوند ؛ انگاری گناهی بس سنگین را مرتکب شده بودم. کلافه.از اون به بعد اگرهم بخوام روزه مو بشکنم.قبل از ظهراینکار را میکنم تا خاک توسرنشم.خندهقلب گل قاصدک   

این دهــان بستی دهــانی باز شـــد 

کـو خـورنده‌ی لــقمـه های  راز شـــد 

لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب 

ســـوی خوان آسـمــانی کن شـــتاب 

گـر تــو این انبان ز نـان خــالی کـــنی 

پـر زگـــوهــــر هـــای اجــــلالی کـــنی  

طــفل جـان از شـیر شــیطان بــاز کن 

بــعـد از آنـــش بـا مـــلک انـــباز کــن 

چند خوردی چرب و شیرین از طـعــام 

امـــتحـــان کــن چـــند روزی با صــیام 

چــند شــب ها خواب را گشتی اسیر 

یــک شـــبی بــیدار شــو دولـــت بـگیر 

مثنوی معنوی(مولانا)

   

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ 

(سوره بقره آیه153)  

 ای کسانی که ایمان آورده اید،برای رسیدن به سعادت 

از صبر و نماز یاری بجوئیدکه خدا با صابرین است

  

 الا ای مردم آورده ایمان                  ره خیر و سعادت را بپوئید  

طریق خیر در صبر وصلاة است       از این دو در جهان یاری بجوئید

 دعای روزنهم ماه رمضان 

اَللّهُمّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً من رَحْمَتِک َالواسِعَةِ وَاهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ 

وخُذْ بناصیَتی اِلى مَرْضاتِک َالجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین  

   

خدایا قرار بده برایم در آن بهره اى از رحمت فراوانت و راهنمائیم کن در آن به 

برهان و راههاى درخشانت و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه ات 

به دوستى خود اى آرزوى مشتاقان

مفهوم دعای امروز  

درکمین فرصت‌های کمیاب,زندگی برهانی و عقلانی,تلاش درمسیر رضایت الهی

    

نماز سفارش شده از ائمه اطهار جهت شب دهم رمضان

بیست رکعت(ده تا دو رکعتی)درهر رکعت بعد ازحمد سی مرتبه سورهء توحید 

ثواب:حضرت علی(ع)فرمود:خدای تعالی رزق او راتوسعه میدهدو از رستگاران میباشد

  

جرعه ای از بادهء سجّاد(صحیفه سجّادیّه)   

خدایا،هر کس صبح کند،در حالیکه اعتماد و امیدش جز تو باشد،اما من به راستی که صبح کردم،در حالیکه در همه ی کارهایم تنها امید و تکیه گاهم تویی پس فرجام کارم را نیکو فرما،و مرا در سایه ی لطف و مهرت از فتنه های گمراه کننده بـرَهان،ای مهربانترین مهربانان.آمین

التماس دعا..یاعلی مدد

نظرات 43 + ارسال نظر
عباسی شنبه 7 شهریور 1388 ساعت 23:29

با سلام

بیا به خانهء ما خوشتر از گلستان است،
نسیم عطر محبت و بوی قران است.
بیا ز سورهء نور آیه ای بخوان اینجا،
که راه مرد مسلمان عجب درخشان است.
ز سینه ها همه بخل و حسد کنید برون،
که ماه خوبی و پاکیست،ماه خاصان است.
هواو نفس خودی را درون زندان کن،
که ماه اجر و ثواب امتحان ایمان است.
جهان منور و زیباست از قدوم ملک،
و خوان مردم آزاده پر ز احسان است.
ندای لطف و صفا است در زمین و فلک،
زمان خیر و صخا در سرای انسان است.
بیا،که راز و تمنا به بی نیاز کنیم،
که روز دادن اجر نیازمندان است.
چه رازهاست در این ماه من ندانیستم،
گدای کوچهء ما همنشین سلطان است.
ز هر سرای به گوشم رسد دعا و نیا،
و هر گدای در این ماه شادو خندان است.
برای مغفیرت آمد ،ای خدای غریب،
ورا به لطف ببخشای،کو مسلمان است.
اگرچه پرگنه و بی خیال و گمراهیست،
ولیک بندهء تو،امت مسلمان است...

بهروز ذبیح الله

دوستان التماس دعا

از دعای خیر خودتان ما را بی نصیب نکنید

یا علی

حالا صاحب خونه میاد میگه باز این شعر سرقتی آورد ولی

یه چیزش خوبه اگر قرار باشه من گیر بیفتم صاحب خونه هم

به عنوان مالخر و شریک جرم هست[شیطونک]

آقای عباسی عزیز.ممنون که اومدی چون با اون جواب امروزم گفتم نکنه دیگه اموال سرقتی را نیاری.باورکن پیش خودم گفتم اگه امروز اومد براش یه توضیح میدم.
اولاْ این اموال سرقتی را همه جا نمیتونی آب کنی!!.چون یه وقت دیدی گرفتنت..در ثانی..قاصدک شده پاتوق هرچی سارق حرفه ایه(باورنمیکنید لیستی از اسامی همکاراتون را بدم؟؟!!)همگی هم لطف دارن و نتیجه تلاش دیشب شون را میارن پیش مالخر مورد اطمینانشون!!
پس راحت باش..هیچ خطری تهدیدتون نمیکنه.چون که منم اینجا برای رد گم کنی میگم با تشکر از دوست عزیزمون گوگولی.!!!(گوگل)
التماس دعا..یاعلی مدد

مریم شنبه 7 شهریور 1388 ساعت 23:43 http://www.raze-nahan.blogfa.com

سلام
طاعاتتون قبول !
قاصدک به نظر من صدا و سیما در حق مردم ظلم می کنه که از شما برای اجرای برنامه دعوت نمی کنه . این همه تنوع اگه تو برنامه های صدا و سیما بود هیچ کس از پای رادیو وتلویزیون جُم نمی خورد !!!
خاطره ای که نوشتید از اولش خندیدم تا آخرش !
می شه بفرمایید خاک تو سر مهربانانه چه جوری بیان می شه ؟! بعدش خب مادر بزرگوارتون حق داشتند آخه شما نباید یک لحظه فکر می کردید که تا افطار چیزی نمونده و بهتره از خیر کوکاکولای تگری بگذرید ؟!!!
و بعد ترتر !!! مگه الانم خدای نکرده مرتکب روزه خواری می شید که نوشتید قبل از ظهر این کارو می کنید تا خاک تو سر نشید !!!
به هر حال دستتون درد نکنه این مطلب طنز کاملا به جا و به موقع بود و من مطمئنم لبخند رو مهمون لبهای عزیزان روزه دارمون می کنه .
ممنون از آیه ی قرآن ، شعر و ادعیه
التماس دعا

خانوم معلم..اتفاقاْ اگر حمل برخودستایی نباشه همین امشب که یه هاله نورسبزبینی داشت از روی کاغذ مطلبی را برای مردم میخوند !! همین فکر به سرم زد تا برم برای انتخاب گویندگی شرکت کنم(گلشیفته فراهانی باید بره بوق بزنه!!)ولی منصرف شدم..چون ار اعترافات و اینا میترسم!!..خیلی...
بله خب..بنده هروقت ببینم بحالت سینه خیز درمیام روزه مو میخورم.چون خودخدا هم میدونم میگه برو یه چیزبخور تا آبروی منو نبردی با این روزه گرفتنت!!!!..
زنده باشید.خوشحالم که گل لبخندی بعدازافطار روی لبهاتون نشست..

قاصدک ِ پاسخگو! یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 00:06

سلام و نماز روزه هاتون قبول حق..
دوست عزیز آقا حمید از وبلاگhttp://golbargekhansar.blogfa.com/
شما الان دو شبه کامنتتون را در پست قبلی میذارید.یه وقت نیای و بگی :سانسورچی ! خب چرا طاقت انتقادرا نداری؟؟؟.تازه.شماکه انتقادنکردی.منو شرمنده کردی فقط..
دلم از این میسوزه که کلی براتون ذوق دروَکردم و شعرنو سرودم!!.خب آقا دقت کن لطفاً.!!.تموم چشمه ذوقم کور و کر شد و رفت پی کارش.!
التماس دعا..یاعلی مدد

سکوت یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 00:37 http://sokotearefaneh.blogfa.com

سلام سلام
میبینم که جمع همه جمعه سکوتشون کمه که الحمدالله والنعمه تشریف فرما شدن یا به عبارتی میشه گفت پاتک زدم بدجور (ترس اضطراب ودلهره وهمه چی باهم)
خب عمو جان قاصدک روزه خواری هم بلدین شما ماشالله هزارماشالله هرروز یه هنرتون برایم عیان میشود فتبارک الله ...
مامانمم میگفت اون وقتا که تابستون بوده وتکلیف رسیده بودن وهمه روزه نمیشدن قایمکی میرفتن تو گنجه یه چیزی میخوردن وبعدا دهنشونو میشستن ومیرفتن سنگین ورنگین مینشستن .
یادمو یه داستانی افتاد :
یارو داشت الو خشک میخورده تو ماه رمضون .یکی میادبهش میگه تو روز روشن (میدونم واسه دزدا به کارمیبرن روز روشنو (زبون))جلوی مردم روزه دارروزه خواری میکنی ؟؟میگه نه کی گفته من روزه خوردم .میگن پس اون چیه کنار دهنت .میگه :اهان اینو میگین گذاشتم بخیسه واسه افطار...
خب عموجان خدا نکنه خاک توسرتون بشه ولی به قول مریم خانوم مهربانانه چه جورشه؟؟؟
حیف عمو دعای فردا دیگه همنشینی باخوبان را نداره .پس فردا شما میخواین بدون هم نشینی بامن چیکار کنین ؟؟

منم توکلم به خداست خداخودش دستمو بگیره وبشونه سرکلاس ارشد انشالله بگو امین

ممنون از دعاوایه و شعر و خاطره و.... وای چقدر تنوع به قول مریم خانوم

التماس دعا
شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهار نگهدارتون

اولا نماز روزتون قبول انشاالله..
ثانیاْ شما لطف کن برو کامنت پست قبلی (آخرین کامنتتون)جوابیه شو بخون برات خوبه..بقول قدیمیها اومد داره برات.!.
ثالثاْ.همنشینی با خوبان تنها دستاورد وب دار شدنمه!!
رابعاْ(قابل توجه اونها که اولا و دوما و سوما میگن..تنوین در فارسی یافت می نشود عمراْ.!!).الهی آمین..انشاالله ارشد هم میشی.غصه نداره که: با توکّل زانوی اشتر ببند.
راستی.حالا که خاطره از بچه گی گفتم.اینم بگم که من تودوران ابتدایی خیلی به این توکّل فکرمیکردم که یعنی چی آخه؟؟؟..چون همش میخوندم: تـُوُکـَـل..!!!.چون تشدید نمیذاشتن خب.!!
یادم باشه یه خاک تو سر دیگه از مادرم یادگاری برام از کودکی مونده دروقت خودش تعریف میکنم.!!.
التماس دعای فراااااواااااان...یاعلی مدد

شمس یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 00:52 http://mushtagh.blogfa.com

سلام
خنده بلاگفایی
خوب مامان من می گفت ( خنگی ) وقتی اولین باری که روز گرفتم
و تا چشم باز کردم سر یخچال بودم و آب را جرعه جرعه از کاسه می نوشیدم و ... (خنگی) را با طراوت آب آشامیدم
( نیشخند بالگفایی )
خیلی عالی بود شعر مولانا که بر جان می نشیند
و این ماه پر برکت
و رحمتش که اینک مضاعف شده و از آسمان نیز می بارد
الهی برای لحظه لحظه های این شب و شب های دیگر تو را شکر
الهی شکر

امشب خیلی شب خوبیه.!.درست مثل مسیحی ها که یک شنبه ها میرن کلیسا و زانو میزنن پیش پدر روحانی و اعتراف میکنن.!.نه از این اعترافهای رایج آبدوغ خیاری که.!!.اعتراف خوشمزه.!.تازه.همه هم به یک صفت در کودکی نائل شدند و برامون میگن!!!.لطف کردید..ممنون ..التماس دعا..یاعلی مدد

شمس یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 00:55 http://mushtagh.blogfa.com

خوب فکر کردید هنر کردید
یا خیلی مظلوم واقع شدید این سریالها را نمی بینید ؟!
من که با تلویزیون قهرم
البته گاهکی منتم رو می کشه هاااااااااااااااااااا
گاهی هم من منت اونو می کشم
خلاصه خیلی به هم علاقه مندیم ( چشمک)
قبول مسئولیت کردید باید تا به آخرش پر گاز بروید
وگرنه .....

بله میدونم وگرنه چی؟؟.زیرنویس کامنت پست قبلی براتون نوشتم که در غیر این صورت خاک قاصدک به توبره کشیده خواهد شد..پس:
در کف شیر نر خونخواره ای..غیرتسلیم و رضا کو چاره ای؟؟!!.کوووووو؟؟
البته.این شعر را هم فقط برای خالی نبودن عریضه به عاریت گرفتم و بس.!.وگرنه برای من زهی سعادت!!(امشب سواتم خیلی بالاست هاا)

سکوت یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 01:04 http://sokotearefaneh.blogfa.com

سلام
مثل اینکه من یادگرفتم سلام کردنو شما ازیاد بردین عمو جان ؟؟؟(تفکرهمراه با تعقل)
اونو خونده بودم قبل از کامنت گذاشتن ولی شما نگران من نباشین که تهنام وهمه اذیتم میکنن به قول مریم خانوم اب که سرم گذشته حالا چه یه وجب چه صد وجب
شماهم بیاین ومارو عطر افشانی کنیدیعنی وبلاگ مارا.
بسی مایه ی مباهات هست که بیایید وامشب مارا روشن نمایید در مورد اون سوال
تازه سوالاتی بسی فراوانتر داریم این یکی را جواب بدهید تا به باقیش برسیم ..
عذر تقصیر
سالم وسرفرازباشید
سایه تون مستدامممم
التماس دعا
شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهار نگهدارتون

من یادم رفته؟؟؟؟!!!..من برای اینکه فراموش نکنم اول کامنتتون برای همه نوشتم:سلام.ممنون از نوازشت..!!(تعجب فراوااااان همراه با نیشخند بخاطر سوتی دادن تون!!)
خب با این حالت روزه نگیرررررررررررررر...!!
چشم حتماْ میام..ولی اینو بگم که من یه دوست نازنین دارم که اول آشنایی مون یادم میاد همش بهم میگفت:سلام حاجی!!.زیاد که گفتم حاجی خودتی.یه روز گفت:تا اسمتو نگی بهت میگم حاجی!!.ولی وقتی اسممو گفتم دیگه بهم میگفت.سلام دوست من!!!.بعدها هم دیگه اونم نگفت.چون دیگه صدام میکنه بابایییییییی.!!
میام خدمتتون..التماس دعا یاعلی مدد

شمس یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 01:25 http://mushtagh.blogfa.com

و باز هم سلام
خوب فکر کردید چطوری جواب دادم ؟
جوابیه کامنت پست قبلی رو خوندم دیگه
خوب راستش ما متمدن شدیم و دو زانو نمی زنیم
تازه سینه خیز هم نمی شیم که روزه بخوریم و ...
میدانید این تنها ماه خداست که میشه روزه خواری کرد ؟
( نیشخند بلاگفایی )
به یارو میگن چرا روزه نمی گیری ؟
می گه آخه گشنه و تشنم میشه
تازه این به روز رسانی شما ( البته به شب رسانی شما)
خیلی جذابتر از سریال های تلویزیونه

بازم ممنون از آن لاین بودنتون!!...البته میدونم که خودتون بیشتر از من میدونید که اسلام برای این دین اکمل و رسول اسلام برای این خاتم نامیده شد که برعکس مسیحیت میگه اعتراف به گناه را حتی به نبی مکرم اسلام هم نگو.توبه و جرم و گناهت را بیار و مستقیم خودت با خدا درمیون بذار...!!.این بروز رسانی هم قبلا گفتم که تنها آوازه اش مال منه.وگرنه بزرگواران زیادی پشت این حرکت نقش دارن. چندتاشون را نام بردم و عده ای هم نمیخواستن بگم...شب و روزتون خوش.التماس دعا..یاعلی مدد

شمس یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 01:52

باز هم یاد حدیثی افتادم که شما اشاره کردید به آن
که پیامبر اکرم به خدای لایزال می گوید : که قوم مرا در حضور دیگر اقوام محاکمه نکنید
خداوند می فرمایند : به جلال و بزرگی ام و ارتفاع مکانم سوگند که بنده ای از قوم تو را حتی در حضور تو نیز محاکمه نخواهم کرد
( این است حجاب در حجاب )
الهی من فدایت شوم
شبتان خوش
ممنونم از همه چیز
با لذت این حدیث به سر خواهم برد امشب را
راستی از همه دست اندر کاران تشکر می کنم و اجرشان با خوده خدای منان

ممنون از توضیح و یادآوری حدیث بجایی که دادید.
خدانکنه..من فدایی نمیخوام که!!.اونوقت دیگه کسی نمی مونه من هرشب مزاحمش بشم..البته منظوراز هرشب تاقبل از ماه رمضانه.یه وقت بقیه نگن پس چرا اون ورا نمیای؟؟!!!
زنده باشید و همواره سلامت..یاعلی مدد

غریبه یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 01:56 http://banouye-sib.blogsky.com/

سلام به قاصدک و همه دوستان عزیزی که تو این کار زیبا شرکت دارند و دوستانی که اینجا میان و کامنت میگذارند از خوشی شما خوشم و التماس دعا دارم از همه

این روزها با اینکه شاهتد رمضانی به یاد ماندنی هستم اما بسی دلم غمگینه و هر چی با خودم کلنجار میرم شادی به درونش راه پیدا نمیکنه.....از نظر روحی و نزدیکی به خدا خیلی بیشتر از قبل بخدا و لطفش نزدیک شدم و انگاری بزرگ تر از سالهای پیش شدم نه از نظر سنی که امری طبیعی است اما از نظر عرفانی و نزدیکی به خدا امسال بهترین رمضان من بوده ...اما نمیدونم چم شده دلم داره میترکه...چرا اینارو خصوصی ننوشتم واسه قاصدک ...چون نا محرم نیستید برای بانوی سیب

دارم با گریه این کامنت رو میزارم اگه نگم خفه میشم حتما امشب .....ببخشید به بزرگی خودتون...

اما در باره خاطره زیبای قاصدک ....اون زمان ها یعنی زمان حدود سی سال پیش من روزه بودم و نیم ساعت مونده بود به افطار مادرم میخواست بره از فشاری ( ابه تهران ) که سر کوچه ها گذاشته بودند و مردم برای چایی و اب خوردن از اون اب استفاده میکردند اب بیاره تا برای افطار اب تهران بخوریم مثلا ....من که از تشنگی داشتم هلاک میشدم گفتم من میرم با بی میلی مادرم و اصرار من رفتم سر کوچه اب بیارم با کوزه که گفتم بزار صورتم رو بشورم و یه قلوپ هم قایمکی اب بخورم ...خلاصه بنده های خدا رو که تو صفاب بودند رو گول زدیم و یه کم اب خوردیم تا دم افطار ربنا که شروع شد من زدم زیر گریه مامانم گفت چی شده دخترم چه دل پاکی داری با این سن کمت از شنیدن ربنا گریت گرفت ( ده سالم بود) گفتم ای مامان جون از ربنا نیست گریه من که از اینکه بیست دقیقه پیش اب خوردم گریم گرفت و روزمو باطل کردم مادرم هم گفت ....به قول مادر محترم قاصدک گرامی که ...خاک بر سرت ....تو که میخواستی بخوری خوب ظهر میخوردی

چشمک غمگینانه توام با لبخند

ببخشید بازم پر چونگی کرد این بانوی سیب

التماس دعا

بانوی گرامی..واقعا ممنونم که لطف دارید نسبت به بنده..خوش به سعادتتون که بهترین رمضان دوران عمرتون را درک کردید.اشک و انابه و ندبه شبانگاهی غنیمته و خریدارش خودخالق یکتاست..واقعا ازتون تقاضای دعای خیر دارم...
یادش بخیر فشاری های سرکوچه ها..چه زمستونهایی که با همین مادر مهربانمون!!.میرفتیم تا کمکش کنیم و لباسهایی که شسته بود را بیاریم خونه!!(من لباس نمیشستم هاا.البته پس از ازدواج خونه داریم حرف نداره!!)حالا که امشب شب خاطره گوییه....نه..باید بیام خدمتتون جهت تشکر و خاطره را اونجا بگم تا بلکه بواسطه حضورم ده بیست نفر بیان اونجا و بخونند و ببینند که بانوی سیب عزیز چقدر بمن هرشب و درهرپست لطف داره.!..خوشحال شدم اومدید..زنده باشیدشب و روزتون خوش و سعادتمند.یاعلی مدد

غریبه یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 02:00 http://banouye-sib.blogsky.com/

بازم سلام

به قاصدک گرامی

به همه دوستان خوبم

دست همتون و قاصدک گرامی بانی این کار زیبا درد نکنه

ممنون از نماز و هدیه های زیباتون و دعا و همه کار های زیبای هر شبتون در این میهمانی خدایی

طاعات و عباداتتون قبول در گاه حق باشه

گشتم بهوس گرد بد و نیک بسی

حاصل نشد از عمر مرا جز هوسی

تا می مساند ز عمر یا رب نفسی

در یاب که نیست جز تو فریاد رسی

التماس دعای

یا علی

بازم ممنون..منکه کاری نکردم جز انجام وظیفه...
شعر زیباییه..فکر میکنم از خواجه عبدالله انصاری باشه..نه؟؟؟!..آقای عباسی کجایی؟به دادمون برس برادر.!!
در یاب که جزتونیست فریادرسی
محتاج دعای خوبانی چون شمام..یاعلی مدد

صبور یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 02:08 http://sangesabor.blogfa.com

برداشتى از دعاى روزنهم ماه رمضان

نه روز است‏با روزه‏دارانى. رحمت گسترده او را دریافته‏اى؟ دلیلهاى درخشانش را دیده‏اى؟ اسباب خشنودیش را فراهم ساخته‏اى؟ او آرزوى مشتاقان است.


خوان رحمت الهى در رمضان گسترده شده و نعمت‏هاى گوناگون در آن چیده شده و منادیان ندا مى‏دهند که کجایند بهره گیران از این نعمت‏ها؟ بشتابید که لحظه‏ها به سرعت درگذرند!

الهى! دربسته نیست، ما دست و پا بسته‏ایم.

زنده باشید که هر روزه برامون تفسیری از دعای روز را همراه با دلنوشته تان ارسال میکنید...التماس دعا..یاعلی مدد

دوست سبز یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 02:32

به دنبال انتشار گسترده متن اعترافات یکی از متهمان حوادث پس از انتخابات که در دادگاه اظهار شد، دفتر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی با انتشار اطلاعیه ای ضمن تأکید مجدد بر بی اعتبار بودن این قبیل اعترافات که در شرایطی خاص اخذ شده، مطالبی که دیروز در دادگاه در مورد ایشان عنوان شده را قویاً تکذیب کرده است. متن کامل این اطلاعیه بدین شرح است:

اطلاعیه دفتر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی

به نام خدا
در جریان حوادث سیاسی بعد از انتخابات، متأسفانه بداخلاقی های بی سابقه ای در انتشار اتهام های جهت دار با هدف تخریب شخصیتهای اثرگذار جامعه ملاحظه می شود. در این روند ناصواب و مخرب از جمله در روزها و هفته های اخیر اخبار و نسبتهای کذب و بی اساسی در مورد جناب آقای سید محمد خاتمی به چشم می خورد که در خلال اعتراف ها و محاکمه ها و از طریق خبرگزاریها و سایت های خاص و از زبان و قلم بعضی از دستگیرشدگان عنوان شده است و از جمله سخنان یکی از دستگیرشدگان در جریان محاکمه دیروز است که به رابطه مستمر جناب آقای سید محمد خاتمی با فردی به نام «جرج سوروس» اشاره شده است.
فارغ از اینکه این گفته ها در چه شرایطی بوده است و اصولاً فاقد هرگونه اعتباری می باشد. در عین حال اعلام می دارد این قبیل ادعاها اساساً کذب و عاری از حقیقت است و بجا است مسؤولان امر گسترش این بداخلاقیها و اعمال خلاف شرع و قانون را که آثار سوء آن قبل از اینکه متوجه افراد باشد به نظام جمهوری اسلامی لطمه می زند جلوگیری به عمل آورند.
چهارم شهریورماه 1388

صبور یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 02:53 http://sangesabor.blogfa.com

سلام

صبح نهمین روز میهمانی خدا بر تمام دوستان بخیر وخوشی باد

خاطره ایی رو که قاصدک عزیز تعریف کردن جزو خاطراتیه که احتمالا برای همه ی ما (البته ما سن وسال بالا ها) اتفاق افتاده !!!!؟؟ حالا برای هر کسی یه مدلی!!! اخه اونوقتها دلامون خیلی ساده تر بود.............

اولین روزه ی واجب من هم مصادف بود با تابستانی گرم!
یه روز از تشنگی رفتم سراغ یخچال و اب خنک !! در حال خوردن آب بودم برادرم که یک سال از من کوچکتر بود منو دید ....واویلا حالا باید کلی بهش باج میدادم تا لوم نده ..ولی خدا خیرش بده لو که نداد هیچ باعث شد که من دیگه هیچ وقت یواشکی روزه خوری نکنم !!! و ترس از لو رفتن توسط برادرم کم کم تبدیل شد به ترس بزرگتری که همان ترس از عقوبت الهیه......

معذرت میخوام که طولانی شد.........
به هر حال از پیش درآمد امشب هم لذت بردم و با تجدید خاطرات قشنگ کودکی کلی انرژی گرفتم

از همه ی عزیزان التماس دعا
شاد وسلامت باشید

اختیار دارین..این نقل خاطره من امشب شایدم همراه با شیطنت بود تا همه بیان و اعتراف کنن به گناهانشون..البته.شما اولین نفری هستید که نگفتید مفتخربه چه عنوانی شدید؟؟(مثلا من خاک تو سر شدم!!)
بله..عقوبت الهی سخت تر و شدیدتره.ولی اونچه مارا امیدوارکرده لطف و کرم خداست نه عدالتش..ممنون از نقل خاطره تون.ولی این اصلاْ ربطی به سن و سال نداره.!.چون امروزی ها هم سی سال بعدهمینها را میگن..کامنت خانوم معلم اینو میگه.!.مگه نه خانوم معلم؟؟!!.

مریم یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 02:55 http://www.raze-nahan.blogfa.com

سلام
قاصدک عزیز
من از لابلای صحبتهای شما و بانوی سیب فهمیدم شما عمر نوح دارید !
راستی تا به حال بارها می خواستم از دوست سبزمون تشکر کنم که زحمت می کشند و خبرهای دست اول رو به ما می رسونند اما متاسفانه فراموش کردم .
دوست سبز عزیز امیدوارم همیشه سلامت باشید .

عمر نوح؟؟؟؟!!!.خب من هیچی..ولی به بانوی سیب نگید یه وقت!!.آخه سن خانومها را که نمیگن..تازه..مثلا میخواهید بگید شما فشاری آب را نمیدونید چیه؟؟!!(شیطنت بلاگفاییه!)..اون دوست سبز دوست صمیمی خودمه که گمنامی را هم دوست داره مثل سبزبودن را..!!.اینو گفتم چون یه دوستی بهم گفت:اینو من فرستادم سراغت!!.نخیرم..ایشون دوست خودمه!!!.ازشون هم گه گاه بطور زیرنویس تشکرکردم و میکنم.همین..راستی..ببخشیدکه امشب نیومدم خدمتتون..نوبت بقیه بود!!.(سرزدن قاصدک هم نوبتی شده)
دعامون کنید لطفا.تا فرداشب خدمت برسم..ممنون.یاعلی مدد

غریبه یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 03:09

مریم جون

خدا نکنه عمر نوح داشته باشم من دعای خیرت کو خواهر من میگم عزم سفر دارم شما از عمر نوح سخن میگی

شیطنت بلاگفایی

خانم معلم شما چرا چهل و دو سالم عمر نوح بود عزیزم دو سال کمتر گفتم ها...اگه محاسبه کنید عرض کردم سی سال پیش ....و در اواسط کامنتم گفتم ده سالم بود......دوسالم که یادم رفت بگم چون حرف مرد یکیه( نیشخند) و همش میگم چهل سالمه حساب کنید میبینید با دوسال فراموش شده ۴۲ سلمه با با جان

ای داد ای بیداد ......ای هوار به قول منوچهر نوذری مرحوم روحش شاد امشب یادش هم کردیم

چشمک بلاگفایی به مریم عزیزم

بانوی گرامی.شما ناراحت نباشید.من از حیثیت خودم و البته شما دفاع جانانه کردم!!.منم اگه کسی پروفایلمو بخونه متوجه میشه همش روی هم رفته ده سالم بیشتر نیست که نیست.!!..ولی معلومه خیلی شاکی شدید به سن تون جسارت شده هاااا.تموم نوشته هاتون مثل من سراسر شتابانه و بس.!!(شیطنت بلاگفای به اوج رسیده امشب)
زنده باشید یاعلی مدد

دوست تنهایی ها یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 03:09


کاش به زمانی برگردم که

بزرگترین غم زندگیم ، شکستن نوک مدادم بود .......

کوتاه و موجز و گویا..!!..ممنون..واقعاْ که ای کاش....

صبور یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 05:49 http://sangesabor.blogfa.com

سلام مجدد

قاصدک گرامی در جواب این که به چه عنوانی مفتخر شدم ؟ بگم که چون خدا با من بود و برادر گرامم بهم لطف فرمود و دستم رو نشد از سعادت گرفتن عنوان باز موندم
ولی بد تر ز اون نصیبم شد!!!!!!!چی؟؟؟ باج دادن هاهاهاها

تا مدت ها (باج) میدادم... البته اینجا بهش میگن( زیر میزی ) تا بلکه یادش بره !!!! از باج دادن پول روزانه بگیر تا چشم پوشی کردن از خراب کردن وسایل خانه و شکستن کاسه و بشقاب توسط ایشون و شیطنت هاش ....

فکر میکنم اگر مامان نازنینم یه خاک تو سر مهربانانه نثارم میکرد بهتر بود ...نه؟؟

موفق و موید باشید
ذکرتان مدام باد التماس دعا

خب خواهرها همیشه هوای برادراشون را دارن.بخصوص اگه خواهربزگتر باشند..ولی باو کنید اون موقع نه البته الان متوجه میشه آNم که اون خاک توسرت خیلی ارزش داره!!.نه؟؟؟؟.لطف کردین که برگشتید و نذاشتید و مدیون نشدید و حرفتون را تموم کردید..بازم اگه چیزی به ذهنتون رسید.مدیونید نگیدهااااااا.یاعلی مدد

فاطمه یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 09:26 http://www.omresokhteh.blogfa.com

سلام....
هی یه اینجا چه خبره؟!!بذار یه اب بزنم به صورتم وبیام همشونو بخونم فک وفامیل دیشب دور هم بوده(نیشخند و شیطان) دیشب من نبودم که وبمو ترکوندین!!
منم باید چند تا کامنت بدم!!!

خوب باشه بگیرین که اومدم.بابایی این دیگه خصوفی نیست(خنده)که سانسور بشه!

خبرسلامتی..جات خالی.همه دارن اعتراف میکنن به گناه.!.
خوشحالم که اومدی..ولی من سانسور نکردم..خودتم میدونی.بمن برچسب سانسورچی نززززززن

فاطمه یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 09:42 http://www.omresokhteh.blogfa.com

عجب مامان نازی داشتین شما که روزه رو گرفتین خوب راست میگفتند ظهر میخوردین چرا این همه خودتونو عذاب دادین تا عصر!!!

میگم دیشب که همتون ماشا...شب زنده دار بودین پس کی به کاراتون میرسین(خنده)اخه از موقع افطار تا بعد از سحری(تعجب)همش کامنت میدادین از ساعتهای نظرات بسی شگفت زده شدم!!!

اون دوست نازنیم من بودم(خجالت)اولش یادتون رفت که بهتون میگفتم گلم!!!بعدش حاجی!بعدش دوست عزیز...و اخرش شدیم عضو کوچیک این خونواده ی مهربان!

دست مریم خانم درد نکنه اخرش یکی پیدا شد بهتون گفت عمر نوح دارین(شیطان)حالا به من میگین سنتون زیاده اونم نه ۳۶!!!!!!!! هنوز دارم حرص این سنو میخورم!

بالاخره دیگه..اونموقع ها که مثل الان امکانات نبود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خب بده یه شب وقت شد بهت سرزدیم؟؟!.ناراحتی دیگه نمیام..ولی فک و فامیا اونجا منو تک گیراوردن کامنت بارونم کردن.
بله.منکه گفتم الان بهم میگه بابایی.اوائل میگفت حاجی.!!
خب من خصوص گفتم اولا..بعدشم.منظورم را الان داری متوجه میشی.درسته؟؟؟!!.شما هم با خانوم معلم سی سال دیگه همینها را تعریف کنید.!!

فاطمه یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 09:51 http://www.omresokhteh.blogfa.com

دیبشب همتون سوتی دادین!جای تعجب هم نداره باید دست همتون رو میشد تا به ماها گیر ندین(خنده)

عمه شمس هم قاطی این سوتی دادن شده ولی دیگه از خانم معلم تعجبه!!خانمی شما دیگه چرا؟ناسلامتی شما یاید غلطای ما رو بگیرین(شیطان)
باید دونه دونه بهشون سر بزنم دیشب صاحبش لالا بود اونجا رو ترکوندین!!!
خاطره قشنگی رو نوشتین منم تا دلتون بخواد روزه هامو میشکستم یادم میاد میرفتم پشت بام ویه کم خوراکی میخریدم و دزدکی میخوردم پیش خودم میگفتم برم جایی بخورمش که حتی خدا هم منو نبینه!!عجب بچه ی خنگی بودم !
منو یاد بچگیام انداختین که از۳۰ روزش دو روزشو بیشتر نمیتونستم روزه بگیرم.

التماس دعا...یاعلی

اینها که سوتی نیست.دست ادم اشتباهی میخوره به دکمه بغلی..سوتی اونه که خودتم میدونی(زنگ..سوتی سوتی.بدو)افتاد؟؟
تموم خوشی های دوران کودکی یه طرف همین روز های کله گنجشکی و خوردن یواشکیش یه طرف..ولی منکه یواشکی نخوردم.!!.
به هرحال.ممنونم از حسن توجهت..دعامون کن..خیلی..یاعلی مدد

مداد سفید کوچولوی من یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 11:19 http://www.sara2323.blogfa.com

خداوندا سپاس، مادرم را سپاس، ‌پدرم را سپاس، استادم را سپاس، همسرم را سپاس، این‌لحظه را سپاس، با هم بودنمان را سپاس،

خوشبختیمان را سپاس، پاکیمان را سپاس، خداوندا، آرامش عطا فرما، تا بپذیرم، آنچه را، تغییر نایافتنی‌ست، شهامتی بده، تغییر دهم، آنچه را، می‌‌توانم و دانشی بده، تفاوت آن دو را دریابم.
آمین

سلام دوست عزیزم
امیدوارم خوب و خوش و خرم باشید
طاعات و عباداتتون قبول حق ...
من اومدم با ...
[گل][گل][گل][گل]

طاعات شما هم قبول..ممنون که اطلاع دادید..یاعلی مدد

سلام قاصدک عزیز و سپاس از حضور سبزت


در ضمن من وظیفه ی خودم میدونم که به شما زود زود سر بزنم

خب منم دیدم اومدید وظیفه داشتم خدمت برسم..ولی مثل اینکه این بار نخوندیدهاااااا..بازم ممنون که اومدید..التماس دعا..یاعلی مدد

غوغا... یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 13:20

"فصل مهمانی"
هر 11 ماه سال یهک سو و این یک ماه سوی دیگر و هنوز کفه این یک ماه سنگینی می کند!
یازده ماه دل مشغولی هایت چیزهای حقیر هست و سخیف دنیوی و عمرت به بطالت می گذرد و بیهودگی!اما این یک ماه که از راه می رسد،ایین دیرینه سحرهای معهود به رویت رخ میگشایند،تا با زبان اشک و دعا از اسرار غیبیه سحرهای رمضان پرده برداری کنی
تمام این یازده ماه،اگر ایینه فطرتت در غبار جهل و نا اگاهی تیره می شود،این یک ماه انقدر برایت خلوت های پرشور مهیا کرده اند که اگر اندک همتی کنی،به فطرت نخستینت باز خواهی گشت...
از بزم شاه و گدا شنیده ای...!!؟
و این یک ماه همان بزم شاه و گداست!
این یک ماه میهمان میزبانی هستی که با ان همه میهمان،اما گویی فقط تورا می بیند،حرف های تورا می شنود و هکه این بزم را فقط برای تو برپا کرده است تا بخوانی اش:"خلصنا من النار یارب..."
به میهمانی میزبانی امده ای که به دست های خالی ات نگاه نمی کند،به کوله بار گناه الودت نظر نمی افکند،تا وقتی می خوانی اش،استجابتت نکند!
این زبان الکن هرچقدر هم از فرط توبه های دروغین در لکنت بماند،باز هم نگاه مهربانش هرچه بخواهی،عطایت می کند.
با این میزبان غریبی نکن...هر انچه بغض ناشکفته داری،رها کن.
تاخیر و درنگت را نادیده می گیرد و شرمساری از بدعهدی ات را...
اما یادت باشد تا چشم برهم نهی این یک ماه گذشته و فصل میهمانی به پایان رسیده است!
یادت باشد دیگر بار فصل میهمانی هست اما دل خوش مکن که اگر دوباره بدعهدی کردی،فصلی دیگر و میهمانی دیگر ظرف انابه و توبه ات را لبریز از استجابت می کند!
این میهمانی که ظرف انابه و توبه ات را بر خوان گسترده بزمش می نهی و او بی دریغ و با مهربانی ان را پر از استجابت می کند...چنان ازین استجابت در یازده ماه دیگر بهره بگیر که گویا دیگر میهمانی برپا نخواهد شد و این اخرین میهمانی ست و اخرین فرصت برای درمان دردهایی که هیچ طبیبی جز او ندارد.
شاید تا میهمانی دیگر نباشی...

نماز و روه هاتون قبول حق..ممنون از حضور مجددتون..
به نکات خوبی اشاره کردید/دعا کنید بتونیم به کارببندیم این توصیه های بجا را..ازتون تقاضای دعای خیر دارم..ادرسم ندارید که از شرمندگیتون در اییم.پس بهمین کفایت میکنم..یاعلی مدد

سکوت یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 14:01 http://sokotearefaneh.blogfa.com

سلام سلام
امدیم جهت عرض ادبی
اخه دعای دیروزتون انگاری خیلی کاری بوده هی خدا میگه بدو برو وب عمو قاصدک بگو که اومدی تا ایشون را مستفیض کنی وبذاری با خوبان همنشینی کنن
التماس دعا عمو
شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهار نگهدارتون

س ل ا م..(این که میبینیدکلمه ایست تشکیل شده از چهارحرف ؛ ایرانیان بهنگام دیدار رایجه که برزبان میارن)!.منظورخاصی نبود.خواستم توجه همه را جلب کنم به .سلام.ممنون از نوازشتون..!!
اختیار دارین ..عرض ادب از ماست

شمس یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 14:06

سلام
اومدم که بگم
خدا خیرتون بده
کلی اول صبحی ( البته صبح بنده) خندیدم
بعدا میام ببینم این عزیز عمه و ... بقیه دوستان نازنین چی گفتن و چی شنیدن
تا برم تو کاره نخود آش شدن ( چشمک )
منظورم اون نبود که شما برداشت کردید ( مادر بزرگ روووو می گم هاااااا)

خوبه که ... گل عمه؟!!.توروخدا این گل را شما دیگه آب ندید.بسه..از دست میره هااا.!..ولی حق با مادربزرگ بووووووووود.(نیشخندبلاگتون!)

ستاره یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 15:19 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام و روزه ی روزه دارها قبول

وقتی میام اینجا کمی تا اندکی حسودیم میشود (شکلک

حسودی هم میذارم ) خوب منم به چند سال قبل فکر میکنم

و لذتش را مزه مزه میکنم.گرچه دیشب اینجا فقط بحث

روزه خوردن بوده و اونهم بشکل یواشکی و دور از چشم

قاصدک عزیز...... ببین چطوری از مردم اعتراف گیری میکنی

فکر کنم که اگر بعضی هاااااااااااااا توانایی ترا درین امر خطیر

کشف کرده بودند !!!!!!!!!!!!! بجای هفته ای یکبار

هر روز جلسات نمایشی را برگزار میکردند.

شاد باشی و سلامت

وقت اذان....التماس دعا









































۰

چرا حسودی.؟؟!!..دیشب و همینطور امروز روز جهانی اعتراف نامیده شد.همه ساله بشرط بقای عمر قاصدک محل قرارمجرمین است..!
چه اشکال داره.؟سارقها که میآن مجرمین هم روش..
ولی دارید دستی دستی منو جای عالیجناب برادرحسین جا میزنیدهااا
خب نگیدتوروخدا.من خودم بصورت داوطلبانه و کاملاْ آزاد اعتراف کردم!.بقیه را نمیدونم زیرتیغ بودن یا چی؟؟؟؟
محتاجیم به دعا..یاعلی مدد

محمد مهدی یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 17:05 http://sobhe14.blogfa.com

سلام
عباداتتون قبول و مقبول
خدایا در تمام امور و مسیر رضایت تو برهان و عقل را بر ما حکمفرما کن. خدایا امید و تکیه گاه ما تویی خدایا فرجام کارمان را نیکو و در لطف و مهر خودت ما را از هر فتنه ای مصون بدار. آمین
با مطالبتون در این ماه عزیز لذت می بریم.
موفق باشید.

دوست عزیز جانباز:جناب سامع..ممنون از حضورتون.باعث افتخاره که همه روزه در خدمت عزیزانی چون شما باشم./دعامون کنید لطفا.یاعلی مدد

تنها یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 17:13 http://www.tanhayihamkhobe.blogfa.com

سلام دوست عزیز تازه وبلاگم رو درست کردم بیای خوشحال می شوم

خب شما که تازه وبلاگتونو درست کردید که مبارکتونم هست انشاالله خب نظر بذارید تا منم بیام و نظر بدم با این وجود ممنون از حضورتون..وقت کنم حتما میام.

دوست سبز یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 18:25

سعیده پورآقایی» قربانی جنایت بسیجیان

اطلاعات جدیدی درباره‌ی یک شهید جنبش گمنام سبز از دو روز قبل به «موج سبز آزادی» رسید که در این دو روز جزئیات آن را مورد بررسی قرار دادیم و از صحت آن مطمئن شدیم.

این خبر دردناک حاکی از آن است که یک دختر دیگر، همچون «ترانه موسوی»، قربانی جنایت‌پیشگی برخی بسیجیان شده و پس از آن هم جنازه‌ی وی با اسید سوزانده شده و در نهایت بدون حضور خانواده‌اش به صورت مخفیانه در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شده است.

جالب است؛ تقدیر این بوده که خبر این جنایت، درست در روزی منتشر شود که دولت کودتا نمایش تشکیل کابینه را در دستور کار دارد؛ دولتی که بی‌اغراق با خون‌ریزی و جنایت بر سرکار آمده است.

alnilam یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 18:33

سلام!
به پدر شما هم؟! اون موقعا ها البته با کوکا بوده این روزها حتما با دلستره نه؟!یا ازون شربتها که...!(نیشخند-یادآوری خاطره قدیمی!)
پس نتیجه میگیریم یعنی ازین به بعد قبل اذون ظهر اگر خوردیم ایرادی نداره خاک تو سر نمیشیم؟! آخه من همیشه این موقعها که میشه گشنه میشم!
اما من میتونم با کمال افتخار سرم رو بگیرم بالا که تا حالا به عمرم روزه خوری نکردم(هاهاها) بابا اینم از بدشانسی منه! نمیدونم چرا هیچوقت یادم نمیره که روزم! و یه چیزی بخورم!!
خداییش این دعاها و مناجاتها یه جورایی با وقت اذون سحر و افطار اجین شده و وقتی که هستند آدم بهتر بوی ماه رمضون رو حس میکنه! البته من که همیشه غیر این یه عامل مهمی دیگه توی زندگیم برای فهم اومدن ماه رمضون عامل شیرین زولبیا و بامیست! امسال بعد از گذشت 5روز تازه فهمیدیم ماه رمضون شده اونم وقتی بود که سر سفره افطار زولبیا و بامیه رو مزه کردیم!(آب دهانمان راه افتاد!)
راستی پدر به بنده دستور داده شده تا از شما خواهش کنم تشریف ببرید همنشین آپ کنید! لطفا روی مبارک من رو زمین نندازید!!
دیگه...همین دیگه!

به به ؟!!.ببینید کی اومده؟!.ته تغاری و این طرفها؟؟!!.خوابم یا بیدار؟؟!!!
ولی خوش بحال شماها.دلستر لیمویی کجا کوکاکولا کجا؟(اینو توی روز نیایی بخونی و بیفتی کف اطاق؟!!.بعدازافطار بخونش..)..
وبازهم خوش به سعادتت که روزه خواری نکردی..من افتخارمیکنم به تو.!
ولی ببین دیگه گفتم افتخارمیکنم..نگفتم که هرچی بگی میگم چشم.!!
خب اولاْ که نوبت خودتونه..در ثانی.خب من این روزها به خونه و زندگیمم نمیتونم برسم.چه برسه بیام همنیشنم آپ کنم.!.دیوارکوتاه تر ازمن گیرنیاوردید؟؟!!..تازشم! کی همچین دستوری را به شماداده؟؟!.روتوزمین نمیندازم.ولی همون بالایی ها که گفتم.
زنده باشی..دعام کن خیلی...یاعلی مدد

alnilam (محیای بابا!) یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 18:34

به اون مسئله بازم فکر کنید...پدرر بنیانهای خانواده داره از هم میپاچه!
التماس دعا
یاعلی

بنیان خانواده ای که به این ریسمون وصل باشه.................!!!!!!!!!!!
محتاجم به دعات..یاعلی مدد

ستاره یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 19:31

سلامی به سبزی ایمان و امید

اگر گفتم حسودیم میشود ، برای اینکه همه اینجا از حال و

احوال روزه داریشان میگویند و خوش به سعادتشان

چون به دلیل بیماری نمیتوانم از لحظه های افطار و

اسحار لذت آسمانی ببرم ، خوب احساس خوبی ندارم.

قدر این روزها و شبها را همگی بدانیم

التماس دعا از همگی روزه داران

روزه داری که فقط به خردن و اشامیدن نیست..شماهم که حتما هم خودتون و هم دکترتون تشخیص دادن دیگه..پس راحت باشید..اتفاقا از کجا معلوم که همه ماها نباید به شما التماس دعا بگیم؟؟؟.نزدیک اذانه برامون دعا کنید لطفاْ..یاعلی مدد

گلهای کاغذی یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 19:55 http://bahaneh-666.blogfa.com/

سلام خوبی ؟ روزه نمازت قبول حالا نوبت منه به تو گیر بدم ها دیدی اصلا به خداحافظیم توجه نکرده بودی ؟؟؟ تو این شلوغی منم وقت گیر آوردمها بیا به وبلاگ جدیدم ... صاعات قبول ... محسن

ممنون محسن جان..منکه گفته بودم ده بار که وقت ندارم.اونم که دیدی فقط تشکر بود.برای پستت نظری ندادم..مثلا الان شما توجه کردی؟؟؟
امشب خدا بمن رحم کنه .چون کامنتهای شکایتی داره زیاد میشه.شب تون بخیر..اومدم خدمتتون و بازم میام.یاعلی مدد

شمس یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 21:35 http://mushtagh.blogfa.com

سلام به قاصدک عزیز
خان داداش
بابا سریالها تمام شد دیگهههههههههههههه ( عصبانی)
یک شب نبودم ببین چه احساس گناهی می کنم
حالا ببینید در پیشگاه خدایم چقدر سرافکنده هستم و ...
اعلام کنم همین جا پشت سر من هر چی می خواهید بگویید اگر جرات دارید ( نیشخند بلاگفا)
..............
خطاب به ستاره نازنینم
همراه و هم دل چند ساله ام
ناراحت نباش منم کمی تا قسمتی مشکل دارم و ...
( شرمنده )
................

چشم بزرگوار..ولی باور کنید فقط سریال دم افطاری را میبینم.اونم فقط چون نشستم و روشنه تلویزیون..توفیق اجباریه!!!.بقیه شم.الان باید آپ بنویسم.وقت کل کل ندارم .دوست خوب .و عزیز.دعاکن برامون بجای پشت درقاصدک نشستن..ممنون یاعلی مدد

سیما یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 21:44 http://www.s-s-s.blogfa.com

سلام
مثل همیشه همش قشنگ و مفید بود هم خاطره هم شعر هم دعا هم نماز راستی این نماز هایی که می نویسین رو باید زمان خاصی خوند یا اینکه مثلا فقط تو روز دهم باشه کافیه؟!
نماز و روزه هاتون قبول انشاا...
تا بعدالتماس دعااااااا

ممنون از لطفتون..والله منم فکر کردم اول توی روز هم میشه خوند..ولی بعدا متوجه شدم فقط مختص به شبهای ماه مبارک است.از آذان مغرب تا نیمه شب..البته بعضی هاش نوشته شده مثلا مابین دونماز مغرب و عشا...ماراهم دعا کنید..التماس دعا.یاعلی مدد

قاصدک یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 22:00 http://www.ghasedake-eshgh.blogfa.com

سلام گلم
آپ کردم بیا پیشم
چرا دیگه پیشم نمیای؟




یاعلی

بله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شما الان مثلا این را به حساب اومدن گذاشتید؟؟؟!!!
قرار اولیه مون چیز دیگه بود!!!!.میام پیشتون ..ولی نه بخاطر آپ جدید..
یاعلی مدد

سوگند یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 22:06 http://sogandenik.blogfa.com

لبریزتر از هزار پیمانه شدیم دیوانه‌تر از هزار دیوانه شدیم
دیدیم گلی به روی ما می‌خندد از پیله درآمدیم و پروانه شدیم

سلام و عرض ادب به قاصدک گرامی / پوزش بابت تاخیر... / مثل همیشه عالی بود . خاطره خوبی بود بلخره اون جمله مهربانانه مامان جون .. پیامد خیری داشته تا شما بزرگوار با زحماتتون برای دوستان وبلاگی های عزیز دعاها ومناجات رمضانیه بگذاریدتا همه از آن بهرمند شوند اجرتان با خداوند بزرگ انشالله در این ایام شما وتمام دوستان حاجت روا شوید آمین
خـــداونــدا مــارا حــاجت روا کـــن
بـه خــاک درگـهت دردم دوا کــن
نظـــر افکـــن به درد دردمــــــندان
بـه آه و نـالـــه ی آن مســتــمندان
قســــم دادم تـــو را بــه آن عــلــیت
بـه زهــرا مرتــضی آن منجــلیت
بخـشکان ریـــشه ی فقـــر و بـلا را
هـــمه درد و جــفا،نالـــه،خــفا را
هـــمه گـــم کـرده ی راه و پریــشان
بـه سـوی درگـهت نادم،پشـــیمان
بـبـــر ما را به ســـوی نـور حـــقت
بــه سمت آن هـــمه شـوروحقیقت
همان جایی که گویم من بهشت است
همه مهرو وفا بر در نوشت است!

دوبیتی ابتدایی را خیلی خوشمان آمد..چند میفروشی؟؟!!.
یادم نبود شما درجریان امر نیستید.ازخواهرگرامی تون بعداْ بپرسیدمیگن
اطف دارید..ممنون از حضورتون..پس الحمدلله شما روزه خواری نداشتید..اجرشما هم محفوظه در نزد خالق یکتا..التماس دعا..یاعلی مدد

سکوت یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 22:51 http://sokotearefaneh.blogfa.com

سلام
پاشنه ی در میکنیممم

آب حوض میکشیمممم

نبود؟؟؟؟؟؟؟؟

چشمممممممممممممممممممممممم...امشب نتونستم زودتر بیام
...اندکی صبر سحر نزدیک است هاااااااااا..!!!

داود حیدری یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 23:20 http://yaran1388.blogsky.com

سلام جناب قاصدک
طاعات و عبادات قبول
خسته نباشی ایده قشنگیه برای ماه مبارک. خداوند یار و یاورت. التماس دعا و خدا نگهدار

دوست عزیز جانباز..حاج داود..طاعاتتون قبول..اختیاردارین..
زودتر از اینها منتظرتون بودم..ممنون از لطفی که داشتید و دارید.
دعامون کنید عامل باشیم ..التماس دعا..یاعلی مدد

قاصدک یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 23:39 http://m-ghasedak.blogfa.com

سلام قاصدک عزیزم.خوبی؟ نماز روزه ات قبول!
خاطره ی جالبی نوشته بودی! :-)
نمی دونم ُ هر چی فکر می کنم می بینم انگا راز این خاطره ها ندارم! :-(
ولی دستت درد نکنه! واقعا که ثوابی که از این ماه رمضون می بری از همه ی ما بیشتره! :-*
ببخش بیشتر از این برات ننوشتم.آخه یه کوچولو عجله دارم! حتما دفه ی بعد که اومدم بیشتر برات می نویسم.آخه کلی حرف باهات دارم!
التماس دعا...
شاد باشی

قاصدک عزیز..!.لطف کردی اومدی..دعا کن همین که میگی باشه که در اون صورت همین ما را بس..خودتو معذب نکن..هروقت فرصت داشتی بیا که ممنونم..همیشه لطف داشتی نسبت به من..منتظر حضور مجددت هستم.زنده باشی.محتاج دعای خوبانم..یاعلی مدد

غوغا... یکشنبه 8 شهریور 1388 ساعت 23:43

سلام قاصدک عزیز
یه انتقاد میخوام کنم از وبتون واون اینه که خداییش وب عالی ای داری اما انگار با بعضی حرفا و نوشته ها داری خرابش می کنی.
ازاونجاکه همه نظرات بعد از تایید درج میشه،خواستم بگم اگه میشه بخاطر این ماه میهمانی و بزرگ بیا تو هم دست ازین سیاست بکش ونوشته های این دوست سبزت و نذار،تا همه خودشونو یه ایرانی هم وطن و صمیمی باهم ،بدور از حزب و گرایشی بدوننو باهم گپ بزنن. امیدوارم انتقاد پذیر باشید.
التماس دعا-یاعلی...

ممنون از حضورت و همین طور از انتقادت..ولی یه کار دیگه هم میشه کرد و اونهم اینه که بجای حذف کامنتهای دوست سبزم ! نظرات مخالفین را هم تایید کنم که البته تا به امروز هم هرچه بوده تاییدشده مگراینکه رعایت اخلاق و آداب نشده باشه..همواره بر این نظرم که:
بجای نفرین به تاریکی شمعی بیفروزیم..
خوشحالتر میشدم اگه ازت آدرسی داشتم.چون اینطوری مکالمه مون یک طرفه ست.چون میگید منم در همون موضوع جواب میدم.ولی اگه آدرس داشتم ازتون اونوقت منم براتون میگفتم.شما ارشادم میکردید.
به هرحال ازتون مجدداْ تشکر میکنم که ادب و متانت را رعایت کردی و امید که بتونیم مخالف را هم تحمل کنیم.راستش من نمیتونم دوستانم را گزینش کنم که کی بیاد و کی نه..التماس دعا..یاعلی مدد

alnilam سه‌شنبه 10 شهریور 1388 ساعت 10:12

ریسمون خانواده به محبت بنده پدر به توجه به اعتماد به وفاداری به...اه
منم بودم به خونه زندگیم نمیرسیدم شما همه چیزتون رو...هیچیییییییییییی

کاش واضح میگفتی منظورت چیه.؟!!.حالا میری سه روز دیگه میای ادامه شو میگی منم که یادم نیست چی شده.!!!!....هیچییییییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد