*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

آخرین پرواز بر فراز آزادی

سلام.قرار براین بود دلنوشته این بارم مختص داربی سرخآبی های پایتخت باشه! 

امّا بنا به دلایلی منصرف شدم!(از این نوع حرفهای فروخورده و نیمه گفته بسیار دارم!) 

پس هرکی دوست داره میتونه همون دلنوشتهء بازی قبلی را تحت عنوان نه قرمز نه آبی بخونه!  

http://m-shaker.blogsky.com/1388/07/09/post-179/

 

 جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه...چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

 

طیّ این مدت چه بسیار از مرگ انسانها نالیدیم و  

از حرمت گذاشتن برای انسانها بخصوص در ماه حرام گفتیم 

ولی متاسفانه نه عامل و آمری! شنوا یافتیم و نه ترک عادتی در این قوم!نگران 

وقتی دوهفته قبل در حین مسابقه دوتیم فوتبال استقلال تهران و تراکتورسازی تبریز 

تماشاگری افراطی در ملأعام و جلوی چشم میلیونها بیننده تلویزیونی کبوتری بیگناه 

رابه طرز وحشتناکی سربرید.! با سیل ابراز احساسات مردم و انجمن های هوادار ِ 

زیست محیطی و حمایت از پرندگان و چرندگان و خزندگان ! مواجه شدیم تا حدی 

که حتی هنرپیشه ای(جهانگیرالماسی)طی نامه ای به باشگاه تراکتورسازی پیشنهاد 

کرد به نشانهء زنده نگهداشتن یاد آن کبوتر بخت برگشته در لوگوی آن باشگاه عکسِ 

کبوتری را بگذارند!.برآن شدم به تأسی از این اشکهای بجا و نابجا!همرنگ جماعت شده 

و از این خوان گسترده شده توشه ای چیده و به نوعی موج سواری کنم! 

ذکر این نکته را واجب میدانم که به دوستان هوادار پسران آبی پایتخت یادآور شوم که 

روی سخن در این مقال فقط آنها نیستند؛چراکه قبلا به چشم خود دیده ام 

کبوترهای آبی هم توسط هولیگانهای قرمز تکه تکه شدند!

روایت ِقصه گونه زیر تقدیم به: 

تمامی خونهای بناحق ریختهءعموم جانداران! در اقصی نقاط عالم! 

 

  ...پـرواز را به خـاطـر بسـپار......پرنده رفتنی ست.....

 

 

کبوتری سفید بال فارغ از هر قیل و قال داشت زندگی خود را میکرد و راضی بود!! 

هرگز به سهام عدالت هم  نمی اندیشید!! 

تمام سهمی که از دنیا برای خود قائل میشد یک جفتی بود و 

لانه ای به همراه دو جوجهء همیشه گرسنه و با دهانهایی همیشه باز.!.  

او حتی خوشهء (یک) هم نبود! که طلب یارانه ی بیشتری کند! 

از هرخوشه ای دانه ای می چید و رهسپار لانه تا دهان همیشه باز جوجه ها را ببندد!.  

اون روز ِجمعه هم با توکـّـل به خدای روزی رسان لانه را به قصد یافتن ِ حداقل  

چند دونهء ارزن ترک کرد..پر ِ پرواز باز کرد و اوج گرفت... 

تصویرجوجه های دوست داشتنی ومادرجوجه هاکه همیشه با آغوشی باز،دام ودانه از 

کامش میگرفت!باعث میشد بیشتر تلاش کندبرای تحکیم اون کانون گرم وکوچیک! 

(شرمنده که این قسمت مثل فیلمهای آبگوشتی شد !!) 

کبوتر به سمت مغرب ،پر زد و پر زد تا بر فراز آزادی رسید 

به این خیال که اینجا حریم ِ امن و آزادی ست! رویا 

پرواز برفراز آزادی 

از اون بالا چمنزاری سبز دید و دلش غنج رفت.. 

پیش خودگفت برم پایین تا هم نفسی تازه کنم و هم 

شاید خرده نانی به جامانده از انسانی نیکوکار ! برای جوجه ها بیابم! 

این شد که از اوج به حضیض آمد!.ای کاش نیامده بود!.. 

تابخودش اومد دید تودست چندنفره و دارن رنگش میکنن! امّاخوش خیال بودرویا

درست مثل زندانی هایی که در راه بازگشت از دادگاههای فرمایشی 

با هم سلول خود،سخن از این میگویند که: بنا به خواست بازجو؛ 

اعتراف به گناه ِ ناکرده کردم بلکه تخفیفی بر مجازاتم دهند! نگران

کبوتر هم میگفت:چه فرقی میکنه سفید یا سرخآبی؟! 

فوقش پرهامو رنگ کرده و آزادم میکنند! 

و البته که آزادش کردند...هراسان و لرزان پرید و به دنبال راهی برای فرار.. 

اما برای لحظه ای اسیر غوغاسالاری عدّه ای شد!! 

آخه نصف ورزشگاه براش هورا میکشیدند هورا 

و البته نصفی دیگه به جرم رنگی بودن واجب القتلش میدونستند! عصبانی 

بال زد ُبال زد تا نفسش گرفت..دیگه نای پریدن نداشت..بالهاش دیگه نمیکشید.

بناگاه سقوطی وحشتناک کرد... 

از شانس بدش جایی سقوط کردکه همه آرزو داشتن سر به تنش نباشه!! 

کبوتر؛ ازهمه جا بی خبر،افتاد تودست ِجمعی هوچی و بوالهوس وابن الوقت!.

خواست پرواز کنه اما یکی محکم فشارش داد و دست انداخت روحلقومش و 

با یه فشار ِ نصفه نیمه سر کبوتر را از بدن جداکرد!.خونش پاشیده شدرو همون 

آدمهایی که الان دیگه داشتند به اوج جنون و اقناع میرسیدن!. 

سر کبوتر را یه طرف پرت کردند و بدن را طرفی دیگر...  

 ۲-۱

 ۳ .۴

 در گوشه ای دیگر از این شهر،مادّه کبوتری چشم انتظار ؛ 

غروب غـمبار رانظاره کرد و دلتنگه آغوش بازکردن برا نان آور جوجه هایشنگران

  

صحبت از مرگ کبوتر نیست... 

صحبت از مرگ محبت؛مرگ عشق...گفتگو از مرگ انسانیت است...  

آره..به همین سادگی ؛ یک کبوتر مُرد... 

خوش به حال اون کبوترهایی که هزار کیلومتر اونطرف تر در حریمی امن، 

بر فراز گنبدی طلایی؛ بال گسترده و خوش می خرامند.!  

قربون ِکبوترآی حرمت امام رضا(ع)

   تا بعد ... یاعلی مدد   

بعد نوشت : 

آن کبوتر که لب بام شما پر زد و رفت  دل من بودکه اومد به شما سر زد و رفت  

نظرات 99 + ارسال نظر
شاپرک دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 22:16

سلام ..غافلگیر شدیم باز.. جناب قاصدک

حالا دیگه وعده میدید و عمل نمیکنید..؟ به شما هم سرایت کرده؟

غافلگیر؟؟؟..خب اینم کمی به سرخابی ها ربط داره..بفرمایید بخونید اول
مطمئنم موافقید باهام...ممنون از لطفتون

ali mahrooz دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 22:57 http://www.byrapid.com

سلام خوبی وبلاگ خیلی خوب وقشنگی داری خوشحال میشم اگه به سایت من هم سر بزنی در مور فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود هستش. منتظرتم راستی میشه یه لینک از سایت من تو وبلاگت بدی با همین عنوان فروش اکانت های رپیدشیر و مگا اپلود ؟ ایشالا جبران میکنم مرسی فعلا بایhttp://www.byrapid.com

ممنون..نیازی به این همه تعریف نبود که!!!
تازشم..من نمیدونم اونا چیه؟! برا همین هم ناشناخته ها را تبلیغ نمیکنم چه برسه به لینک!!!.زحمت کشیدید..خوش باشید

شاپرک سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 00:02

قاصدک عزیز..
درسته زود قضاوت کردم ..واقعا که خیلی استادانه و هنرمندانه این موضوع رو تفسیر و داستانگونه بیان کردید دستتون درد نکنه و خسته نباشیدو تبریک میگم به این استعداد و دید وسیعتون..
متاثر شدم از دیدن عکسها و این کار ناپسندکه از عده ایی انسان نمای خودخواه و دلسنگ..سرزده.

چرا باید برای فرو نشاندن خشم خود مخلوق بیگناهی رو قربانی کنند..؟؟
متاسفم برای انسانیتی که اونها ازش دم میزنن.. براستی که این روزها زیاد شاهد مرگ مهر و انسانیتم
دلم برای کبوتر منتظر اتیش گرفت اشکم در اومد..
مخصوصا قسمت پایانی دلنوشته تان که دل عاشقان مولا رو روانه ی صحن و سرای بی مثالش کردید..زیارت این دفعه حتما بسیار به یادتونم..
چیدمان و تصاویر متحرک و شعر های کوتاهتان هم به حق زیبا و با سلیقه ست..موفق باشید و سلامت..

خنده بر لب... شوق در دل... غم ها دور... سلامتی همراه... وصل ها نزدیک... مهربونی ها سبز... کینه ها بر باد...

شرمنده کردید.قابل این همه تعریف نبود.
شرح حالی بود از روزگاری که میگذرانیم.!.کبوتر یک تمثیل بود!
باور کنید منم با خوندن کامنتتون صورتم نمناک شد چرا که...
خوش بحالتون مقیم حریم ِ حرم امن رضایید.....
ممنون از اینکه یادمون میکنید.
تشکر از حسن ختام زیبای کامنتتون.بهترینها را براتون آرزومندم.یاعلی مدد

هستی(گلهای زندگی من) سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 00:26

سلام قاصدک عزیز
این بار دیگه جزو اولین نفراتممممممم
بخونم و ادامه یا عمومی است یا خصوصی

بله خب..دومین نفر که تشریف اورده شمایید.
ممنون از توجهتون.

هستی(گلهای زندگی من) سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 01:10

سلام قاصدک عزیز
باز هم با تاخیر ببخشید.
اون نوشته قبلی را که به موقع اس خوندم و استفاده هم کردم ممنونم.
حرمت گذاشتن؟؟؟؟.
شما را به خدا برین توی وبلاگ آقای کاوسی و آخرین مطلبشون را بخونین اون وقت متوجه می شین که حرمت گذاشتن خیلی وقته از بین مردم رفته و تنها تعداد اندکی حرمت نگهدار هستند.البته جای تاسف است.جریان اون کبوتر و لوگوی باشگاه را هم تا الان نشنیده بودم جالب بود.
و اما برسیم به بخش شاهکارررررررررررررررررررر قلم بی نظیر شما هزار ماشاالله عجب قلمی دستتون درد نکند خیلی طریف و زیبا به صورت زندگی کبوتر طفلکی کوچولو زندگی روزگار ما را ترسیم کردید واقعا شاهکار بودددددددددد.
محبت و عشق و انسانیت مرده متاسفانه متاسفانه.
دستتون درد نکند واقعا ممنونم.این بار دیگه شانسی جزو اولین نفر ها بودم دوباره برمی گردم ببینم چکار کردم.
به خانواده هم سلام گرم من را ابلاغ بفرمایید مخصوصا مخصوصا به خانم محترمتون.
التماس دعا

بله..رفتم و دیدم اما شخصا اصلا برام مهم نیست همچین برخوردهایی
چون از اینا بدترش را دیدیم دیگه عادت کردیم.البته از حق نگذریم که مردم انصافا بهتر از مسئولین به ایثارگران احترام میذارن.
تشکر از طرح نقطه نظراتتون..خدمت میرسم..زنده باشید..یاعلی مدد

هستی(گلهای زندگی من) سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 07:19

سلام قاصدک عزیز
تو را خدا بحث تشکر و این چیز ها را اصلا پیش نکشین.من کاری نکردم که.ببخشید باعث شدم دیر برین بخوابین.
ولیییییییییییییییییییییییییییییی خیلی خوشحالممممم که سوم شدم اونم تازه دوم چون جز خاله قاصدک اون یکی را من نمی شناسم و فکر کنم جزو دوستان شما هم نیست.اولین بازدیدش است.
ممنون بله تشریف ببرین وب جناب آقای کاوسی و مطلبشون را بخونید.
من خوشحال می شم تشریف بیارین ممنونم

عرض کردم که دومید..منم معمولا به کامنتهای تبلیغی توجهی نمیکنم
هر چندتا یکی شو میذارم تا بلکه ببینند و از رو برن.!.
اما اونا که دیگه نمیان اینورا.مگه اینکه آپ کنم تا ازلیست وبهای بروز شده بیان!!

دل بهونه گیر سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 11:40

ای بـا مـن و پنهــان چـو دل از دل سلامت می‌کنم

تـو کـعبــه‌ای هــر جــا روم قصــد مقـامــت می‌کنم

هـر جـا که هستــی حاضــری از دور در ما ناظــری

شب خانه روشـن می‌شود چون یاد نامت می‌کنم

در هــوش تـو، در گــوش تـو وانـدر دل پـرجــوش تو

این‌ها چه باشد تو منی ویـن وصف عامـت می‌کنم

گــه هـمچـو باز آشـنـــا در دسـت تـــو پـر مـی‌زنـم

گــه چون کبوتر پــرزنـــان آهـنــگ بـامـــت مـی‌کنم

چه شعر قشنگی..ممنون..جالبه که توش کبوتر و باز داره!!
کبوتر با کبوتر باز با غاز..!!..با هرکی عشقش کشید میکنه پروازززززز

شاپرک سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 12:31

سلام و عرض ارادت

جناب قاصدک بزرگوارو مهربان ..من هم به خوبی سمبلیک بودن کبوتر در داستان و منظورتون رو کلا از انتخاب این سوژه به خوبی متوجه شدم ..درسته که توی کامنت اول به کم عجله کردم ..ولی مطالب پست های شما رو معمولا با دقت میخونم ..چون شما هم به دلنوشته ی دوستان اهمیت و عنایت خاصی دارید و این برایم قابل تحسینه..!!
به امید روزی که دیگه شاهد قربانی شدن هیچ موجود زنده ایی برای رسیدن به اهداف و نیت های درونی اشخاص نباشیم ..
همواره قدر دان الطافتون هستم.. در پناه حق♣

منم درسته که کامنت شما نوشتم ولی میدونم شما همیشه لطف میکنید و تا آخر مطلب را میخونید فط اونطور نوشتمبرای باقی دوستان
خب توکاشما ننویسن کجا بنویسم پس؟!!!!
زنده باشی.ممنون از حض مجد..تا بعد..یاعلی مدد

ستایش سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 12:39

سلاااااااامی بلند بالا بر شما خوبین؟

چرا؟ سرخابی ها فک نمیکنین جذاب بود؟
من که به شخصه شدیدا دلمو صابون زده بودم.

دیگه الان تو ایران همه میدونن از بازی سرخابی ها توقع فوتبال جذابی نداشته باشن!.فقط بازار کری خونی و کل کلش داغه!!!
بین خودمون باشه..قرمزته..بازی مساوی تموم میشه به نفع پرسپولیس!.به این میگن یک پیش بینی محافظه کارانه!

ستایش سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 12:54

سلااااااااااااااااااام ی بلند بالا بر شما خوبین؟

ئه؟ سرخابی ها هیجانش زیاد بودا
بنده به شخصه کلی دلمو صابون زده بودم واسه این پست

ئه؟؟؟!!.پس چرا دوباره اینو گفتی؟!.این کامنت سه بار اومده!!
پس باعرض معذرت.سال صرفه جوییه!! اون یکی را حذف میکنم!!!!

ستایش سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 13:05

پرنده سر بریده؟؟؟؟؟؟
ای بابا! دلمون خوش بود جوونای ایرونی زیاد اهل خضونت نیستن

بیچاره پرنده ها!‌ گیر آدما افتادن نمی دونن از دست ماها کجا فرار کنن!


من به شدت اعتراض دارم. خوب عکس این کبوتره وا نشده من میخوام راست کلیک کنم. به خدا کاری نمیکردم

یادم باشه همین یه نموره طرفداری از فوتبال رو هم بذارم کنار که منو هم قاتل فرض نکنن
جدنا!‌ بعضی از ما آدما نمی دونم چجوری فکر میکنیم که...
آخه اون کبوتر بیچاره...
گرچه از جانواران اعم از بالدار و غیر بالدار هیچ خوشم نمیاد ولی دلم سوخت واسش.
ولی گفتین جوجه ها با دهان باز کاملا تونستم فرض کنم بس که تو برنامه های حیوانات این جوجه های (ببخشید) زشت این پرندگانو نشون میدن

البته در مورد شیوع خضونت اطلاعی ندارم!!.ولی خشونت بعضا آمارش
دربین نه جوانان بلکه عموم ایرانیها رو به ترقیه!!!
این راست کلیک یه جور تقابله!.آخه یکی دوجا رفتم این کار را کرده بودن!
خواستم بیان ببینن خوبه بخودشون همین برخورد بشه؟!!!
اما همینجا به همه میگم هر عکس یا متحرکی که چشمشون گرفت و خواستن بگن سه سوته تقدیمشون میکنم..کدراست کلیک هم موقتیه!!

ببینم.از پای قشنگ سوسکها توصیف کردن و بخصوص وقت غذا خوردن!!
خوشت میاد اما از پرندگان نه؟؟!!!.تازه عکس خاله سوسکه را هم قاب کرده بودید وبتون!!!.اوووووووووووووووغ

ستایش سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 13:07

من دلم واسه ارزن دادن به کبوترا تنگ شده (البته با کلی ترس و جون کندن جلوشون ارزن میریختم )

آن کبوتر که لب بام شما پر زد..... چه قشنگ بود



خوش باشین

منکه آخرش متوجه نشدم خوشت میاد یانه؟!!!
راستی..اولین خانمیه که میبینم از سوسک خوشش میاد!!!
اره خب..قابلی نداشت..البته اینو هدیه کرده بودم به یکی!!!!.
کی؟؟؟!!!..گفتن نگید!!!..زنده باشی..یاعلی مدد

فاطمه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 14:45

سلام بابایی خوبی؟من دوروزه نتم خراب بود!تهران که پایتخته همش پارتی بازیه!چه عجب ستایشی قبل از من رسیده!

کی گفته تهران وضع اینترنتش خوبه؟!
راست میگی همین حرفو به ستاره خانوم بزن.!
دوروزه داره عذاب میکشه بی نت!!.
خودمم که ماهی ده بار عذر میخوام بخاطر قطع شدن نت و تلفن به حدی که دیگه همه از دستم شاکی شدن!!!
اره خب.ستایش خانوم معلوم نیست کی درس میخونه؟!
ولی خودش میگه نمره ش همیشه بیسته..

فاطمه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 14:48

اخه کبوتر بیچاره!اینا دیگه خیلی تعصبی هستن!ای بابا تعصب ما که در حد دوتا تیکه انداختن!و یه خورده داد وقال!
بابایی حالا شما پرسپولیسی هستید من نمیتونم حرفی بزنم وگرنه ما که همیشه فوتبال نگاه میکنم کبوترای ابی نماشون خیلی قشنگه تو استادیوم ازادی! من اگه کبوتر قرمز ببینم با تیرکمون میزنمش!

حالا چون نمای قرمز ها به دلت نمینشینه باید با تیرکمون بزنی شون؟؟
نکنه این عکسی که گذاشتم از همشهری هاتونه؟؟!!!هاهاهاهاها
بنده بی طرفه مایل به قرمزم!.اما خیلی وقته دست از تعصبات کور شستم.و فوتبال و بازیکنانش فقط برام یه فوتبالیستن نه الگو و ستاره بی چون و چرا!!.چون بیچاره بازیکنان خودشون از فقر سواد و اطلاعات دارن دنبال الگو میگردند.(اینا را کلی گفتم.منظورم با شما نبود هاااا)

فاطمه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 14:50

این خوشه ها هم به پرنده ها هم رسیده!کاش رییس جمهور یه بودجه ای هم واسشون در نظر میگرفت!

اخه با این قحطی که تو راهه ادما هم ممکنه از گرسنگی بمیرن چه برسه به این زبون بسته ها!

دیشب توبرنامه نود خبری شنیدم که چون احتمالا بخوام در موردش مطلبی بذارم در اینده! پس بیشتر نمیگم.فقط اینو بدونکه وضع پرندگان تومملکت ما هنوز از خیلی از آدمها بهتره!
.بالای درختها بر اشون کویته!!..حال دارن میکنن!!

فاطمه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 14:54

اخرنوشته تون خیلی قشنگ دراومد برعکس حرفای ابگوشتی بالاییتون!(البته شوخی میکنم من همیشه واسه نوشتهاتون ارزش قائلم!)خدایش دلمون هوایی کردین به سوی مشسهد وبارگاه وکبوتراش[:S021:

انسانیتم داره میمیره!محبت رو دیگه نگو!که داره بکل از بین میره!مرگ،مرگ عاطفه هاست!

خب هرنوشته ای ضعف و محاسنی داره دیگه!!
اون قسمت آبگوشتیش جزو فروده..فرازش هم آخرشه!!
انشاالله که بزودی قسمتت بشه حرم امام رضا(ع) بری و مارا هم دعا کنی.

فاطمه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 14:59

در جواب دوست عزیزتون اقا شهریار بگم که!شما از کجا تا کجا میگید کنجان چم!من منظورم رودشه که از اخرای صالح اباد میره تا خود مهران!گلان رو نمیگم چند کیلومترترشو میگم ویار خوش!این رود اسمش واستون اشنانیست!!
دهات ما سر پاسگاه جندالله ست!اینم نشونی ما!

من خودم دوتا از پسرخاله هام تو همین منطقه کنجام چم شهید شدن!

شماها افتخار این مرز وبوم هستید!

نمیخوای بی خیال اون کامنت بشی؟؟!!!
بابا تموم شد رفت..پست جدید گذاشتم دیگه کسی نمیره ببینه کامنتهای قبل کی چی گفته؟!!.
خدا رحمت کنه تمامی شهیدان را و بخصوص شهدای فامیلتون را.
زنده باشی.ممنون از قدرشناسیت

سمانه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 15:35 http://rasha66.blogfa.com/

سلام عمو قاصدک....

آخی کبوتر بیچارههههههههههه

خیلی پستتون خوشکل بود عمو..

یه رمانی شده برا خودش

عمو قاصدک نیستید

دیگه اینترنتتون هم که وصل شده هی پست جدید میذارید

ولی اون ورا سر نمیزندید

التماس دعا

بای

اختیار داری..رمان که نه ولی رمانتیک این قسمته که همه میگن:
آخی کبوتر بیچارههههههههههه!!!!!!
خب منکه برا آخرین پستتون اومدم.شما نیومدی هااااا.
چشم همین امشب میام..زنده باشی..بای؟؟؟؟؟؟ یاعلی مدد

فاطمه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 15:42

باشه بیخیال!!!

نکنه ناراحت بشی هاااااا..شوخی کردم..
خب دیدم بازم آقا شهریار میاد آدرس میده شما ضد آدرس!!
خب یکی باید این وسط میانجی بشه وگرنه تموم استان ایلام اسمش میاد که

سمانه چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 02:22 http://rasha66.blogfa.com/

سلام عمو قاصدک...

اتفاقا من امشب شب زنده دارم نیومدید

اتفاقا دارم میام ..منکه گفتم شب دیر از هیئت برمیگردم.
تازشم..اخرین بار مثل اینکه من اومده بودم هااااااااا

سمانه چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 03:17 http://rasha66.blogfa.com/

سلاممممممم عمو قاصدک

بالاخره لینکدونیتون باز شد

عمو امشب حسابی رودست خوردم

ممنون ازحضوریتون

البته به علت نقص درباز شدن کامنتدونی شما من مجبور

شدم اون بالا کامنت بذارم

حالا هی به خودتتون ننازیم که کامنتاتون سنگشن تر ازمال منه

منون ازحضور تون عمو

شب خوش

امشب دیگه حسابی شب گردی کردم بهتره دیگه بگیرم بخابم

چشام داره آلبالو گیلاس میچینه

اختیار دارین..وظیفه بود./.
اما عمرا کسی بتونه کامنت کیلویی به پای خودم برسه!
با من کل ننداز...خیلی ها تو هذیون گفتن شبانه جلوم کم اوردن هااااااا
اگه راست میگی بین هرخطت یه عالمه فاصله نن داز ببینم کامنت کی سنگین تره؟!!!!
ممنون..آره.برو بخاب!!.معلومه آلبالو میچینه.ولی من خوابم* نمیاد الان!!

میبینم که بله!!!!!!!!!!!!!!موج قرمز و آبی به اینجا هم سرایت کرده

راستی قاصدک عزیز ببخشید خبر نکردم

این مدت درگیر انتخاب واحدو ترم جدیدو اینچیزا بودم

مطمئن باشید دلخوری صورت نگرفته


بازم یه دنیا ممنون به خاطر آپ دلچسبتون


موفق و پیروز باشید

در آخر یه شعار ورزشی بدم


زنده باد استقلال

یعنی واقعا این مطلب من به قرمز و آبی بیشتر میخورد؟؟
ممنون..میدونستم درگیر درس هاتون بودید.
آخییییییییییییییییییییییی..نشد که بشه..متاسفم!!...قرمزتونه.!!!

عباسی چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 08:31

با سلام

آقا به خدا کم پیدا نیستم شونصد دفعه که میشه دروغ ولی روز تا 10 با به اینجا سر میزنم ولی چون کامنتم نمیاد به خاطر
اون ردی ازم باقی نیست والا خیالتون راحت ما هیچ موقع بزرگوارنی مثل شما را فراموش نمی کنیم

روزی ده بار میای؟؟؟؟!!! بابا دمت گرم .ایوالله داره این پشتکار.
آقا عباسی عزیز.شرمنده میکنی..
راستی.در مورد اون ما هم میتوانیم نظری ندادی..نکنه توهین بود؟؟
چون من آذری را حدسی ترجمه میکنم!! مثل انگلیسی که اگه الان پیغامی بیاد برام.حدس میزنم در چه موردی بوده!! وگرنه زیاد بلد نیستم
اما فکر کنم بجا و وصف حالم را گفتم بهتون هااااا.زنده باشی

بچه ســـــرتق چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 09:05

سلام به همه دوستان گلم خصوصآ قاصدک عزیز:

2-3 شب نبودم شرمنده ./

اول اینکه باید بگم واقعآ لذت بردم از این پست قشنگ و پر از معنای شما دوست عزیز .
واقعآ جای بسی تآسف که بعضی از هواداران و تماشاگر نماها
حرکاتی انجام میدند که به نظر گر چه بسیار کوچک و بی اهمیت نشون میده ولی باز تاب پخش این صحنه ها در صدا سیما چیزی جز جریحه دار کردن احساسات مردم و بخصوص دشمنان فرهنگ و سنت و اصول ایران عزیز و خوراک تبلیغاتی تعداد کثیری از اشخاص ملتهای دیگر که بوئی از
فرهنگ و شخصیت نبرده اند میشود.
لطفآ این جملات رو که الان میگم به حساب نژاد پرستی من نگذارید.
شده تا حالا به یک مصری لجن بر بخورید و شما رو ( ایرانی ) تروریست خطاب کنه؟
شده به یک پاکستانی مواجه بشید که ایرانی رو ننگ خاور میانه بدونه؟
ایا شده همین افغانیها رو که تو مملکت ما از امکانات مساوی
و برابر ما ایرانیها استفاده میکنند تو کشور دیگه ببینید که شما رو (جنگلی) = وحشی صدا کنه؟!!!!!!!

بله من این سخنها رو شنیده ام . شاید اظهار این مسائل در اینجا بی ربط به نظر بیاد ولی این خودمان هستیم که با رفتار ناشایست و بدون در نظر گرفتن عواقب این حرکات رو انجام
میدیم ./

و اما صدا و سیما : میخوام بدونم چطور از ریختن خون کبوتری در استادیوم ازادی به صورت نکته سنجی و دقت فیلمبرداری شد که حتی از کدام سمت پرتاب شد ولی از ریختن خون عزیز مادران در خیابانها به جرم سطل اشغال وارونه کردن و..... اثری بر صفحه تلویزیون نمیبینیم؟
کارگردان هم گزینشی هست؟

شاید بعضی از دوستان در ان زمان حتی بدنیا نیامده بودند
ولی دیشب صحنه سخنرانی حضرت امام ( ره ) در هنکام ورود به ایران در بهشت زهرا رو تماشا میکردم ./

خاطره ای بس زیبا بود ./ هر چه به مغز خودم فشار اوردم که
این همه حرفها و تذکرات ان مرحوم فقید نبود ./

در بین همان سخنان حضرت امام فرمودند مردم ایران چرا با این همه ثروت عظیم و منابع سرشار طبیعی که در حال غارت شدن هست مجبور به پرداخت هزینه اب . برق . نفت و انرژی باشد ؟

تحریف در سخنان امام ؟

بگذریم : در مورد سرخابیها فقط یک مورد میتونم بگم و انهم این است : گر چه سرخ سرخ هستم ولی ارزوی مساوی شدن نتیجه امروز را میکنم . چرا که در نهایت من هم به عنوان یک شهروند مجبور به پرداخت هزینه شکستن شیشه اتوبوسها و صندلیهای ورزشگاه میشوم ./



دوست عزیز..لطف کردی..ممنون از نقطه نظرات و زیبات و حسن توجهت
چون پاسخ این کامنت را باید بصورت مفصل بدم. سرفرصت هم میام وبت
و هم دوباره برمیگردم اینجا مینویسم برای عبرت دیگران!!!
منظورم از عبرت.اینه که دیگران هم بخونن.همین!!!
راستی..سرخ باشی..چهارشنبه سوری هم نزدیکه
یادت نره از بته پریدی از طرف منم بگو زردی من ازتو سزخی منم ازتو!!
تبریک میگم برد قرمزها را..
گرچه از دستشون در رفت.وگرنه قرار بر مساوی بود !!

سلام چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 09:22 http://zarih1430.blogfa.com

سلام
درست میفرمائید
شاید بخاطر اینکه اکثر پیوند های من خواهر های خوبم هستن نمیدنم بهر حال من ازتون عذر میخوام این اشتباه ناخواسته پیش اومد
واقعا" مطلب قبلی تون هم خوندم و خوشم هم اومد از قلم ساده تون
دیگه نمیدونم چه جوری بگم
من چون تازه این کارر رو شروع کردم از خواهرم شاپرک کمک گرفتم و چون دیدم جای پای شما دراکثر نظرات م مطالب هست
نمیدونم چه جوری شد که از شما کمک خواستم
بهر حال ممنون از اینکه قابل دونستید و ...

سمانه چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 10:12 http://rasha66.blogfa.com/

سلام عمو قاصدک...

با خوندن این پستتون من این شعره عزت الله خلیفه اومد تو خاطرم
مثل این پست شما یه حس خاص داره

توجه همه را جمع کرده روی خودش

کبوتری که سر بام رفته توی خودش

سر و صدای خیابان ،صدای شلیک و...

فرار کرده از اینها به بغ بغوی خودش

هنوز روی سر آنتن است،کز کرده

و فکر می کند آیا به آرزوی خودش...؟

کجاست لانه اش اما، کجاست آرامش

هنوز در بدر است و به جستجوی خودش


سفید-سرخ معلق،فضا و چند پر...

کنار من جسدی رفته توی توی خودش!


عزت الله خلیه زاده

واقعا ممنون از توجهت و بخصوص ارسال شعر بجا و زیبا
زنده و سلامت و برقرار باشی.یاعلی مدد

ستایش چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 13:19

سلام عرضیدم.
در جواب جوابیه ها بجوابم که : من اونو بله سه بار شایدم بیشتر ارسال کردم ولی هیچ اتفاقی نیافتاد یعنی ننوشت نظر شما ثبت شد واسه همین اینجوری شد تقصیر من نبود این اسکای هم انکار رفته در ردیف بلاگفا و پرشین ما قرار گرفته


من که نگفتم از سوسک خوشم میاد ولی بدم نمیاد یعنی مث بعضیا تا میبینمش جیغ نمیزنم البته اگه از اون کوچیکا باشه اگه از اون بزرگا باشه که من نسلشو فقط تو ایران دیدم که...
ولی خدایی اون قسمت دهن باز ج.جه های کبوترو که خوندم داشتم چیزی می خوردم از خوردن موندم همون لحظه یاد شما و اون پست افتادم در این مورد یک - یک شدیم
بلی! این هم جوابیه!

راستی من آپم.البته دیروز آپ کردم واستون آف گذاشتم ولی خب دیگه

نخیرم..اسکای حرف نداره..
منکه با پرشین و بلاگفای لوس عوضش نمیکنم.!.چون که:
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند..
از گوشه بامی که پریدیم..پریدیم!!!
البته منظور اینه که ما از اول دلبسته ی آسمون بودیم ولاغیر.!!
اره خب..منم تا اومدید اونو نوشتید یاد پست نوشته تون در مورد قشنگی سوسکها افتادم.اتفاقا منم همون موقع غذا خورده بودم!.یادتونه که؟!.چشم..شب خدمت میرسم.تا بعد.یاعلی مدد

ستایش چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 13:44

زنده باد پرسپولیس اینو در جواب دوستان اس اسی گفتم
راستی من خیلی باهوشم درس نخونده قبولم نه خدایی من فقط دو ساعت تو نتم بقیه ۲۴ ساعتو چی کار میکنم؟ تو خوابم دارم درس میخونم

فقط خوشم اومد تنها کسی که مصرانه میگفت قرمز میبره شما بودی
برا همین به محض سوت پایان بازی با موبایل اومدم کامنت تبریک دادم بهت.مبارکه..راستی.قول دادی از اینجا تا سرکوچه شیرینی بدی.!
حالا اینجا کجاست نمیدونم!!.ولی سرکوچه واضح بود.!!
امشب عذرت پذیرفته ست که درس نخونی.
شادباش که همای سعادت قرمزه..!!

محسن چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 14:31 http://bahaneh-666.blogfa.com/

سلام خوبی دوست خوبم
واقعا این همه جوون رفتن و همه گیر دادن رو کبوتر
کبوتر قرمز امروز برو کبوتر آبی را بکش (وای نه نکش مردم بدشون می یاد) برو نازش کن ۶ تا نوک بزن رو بالش
اینم آبگوشتی شد نه؟
خیلی دوست دارم ممنون که اومدی همشو خوندم
ولی واقعا چکارباید کرد هر کی زورش بیشتره می تونه دیگه
در ضمن بابت حضورت ممنونم

محسن جان..باور کن متوجه منظورت نشدم!!
این همه جوون؟؟.خب منم که اشاره کردم به همون موضوع!!!
اصلا مگه بحث قرمز و آبی تواین پست مشاهده کردی؟!!
بااین وجود منم ممنونم از حضورت.شادباشی.یاعلی مدد

ستاره چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 15:54

چرا اینو نوشتین

چرا این عکس را گذاشتین

دارم اشک میریزم

شوق دوباره وصل شدنم را به اینترنت ازم گرفتید

آخه چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دستتون درد نکنه.!.خب مگه شما عکس اون دوتا اعدامی را گذاشتید و باعث شدید دوسه روز اعصابم بهم بریزه گفتم چرا گذاشتید؟!!
درثانی.این پست چند منظوره بوده.با دقت بخونید.لطفا.!
البته میدونم که شما علاقه زیادی به حیوانات خانگی و بخصوص کبوترها دارید اما با وقایع باید روبرو شد..اگه من نمیذاشتمش فکر میکردید اتفاقی نیفتاده؟؟!!!..چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

محمد مهدی چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 16:43 http://sobhe14.blogfa.com

سلام
آقا ما طبق قرار اومدم اگر چه تیممون باخت ولی مستحق باخت نبود. قرمزا مبارک شون باشه
ما دیگه محکم و استوار میگیم نه قرمز نه آبی فقط زرد طلایی

خوش اومدی.من فکرکردم ته لهجه ی قرمز دارید که دیشب اونها را بهتون گفتم!!!.
واما در مورد زرد طلایی.!.خب منکه همون دیشب اشاره کردم که انقلاب مخملی سپاهان! باعث میشه جام قهرمانی بیاد کنار زاینده رود!
خب اصفهانیها تموم ارکان فدراسیون فوتبال را بدون خونریزی فتح کردند!
راستی..من آپ کرده بودم هاااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!

شاپرک چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 17:14



تبریک برای برد تیم قرمز..



این شکلکهارو بدون در نظر گرفتن منظورشون ببینید چون رنگش برام مهمه ....

تشکر ..بله خب.تبریکم داره!!.
اما..من هروقت این شکلک قلب اسکای را مبینم یاد رب گوجه فرنگی میفتم!!!.بخصوص اون قلبهای تیکه تیکه ش مثل رب می مونه که پاشیده شده اطراف!!!
درضمنشم!.وقتی مرز بین خوشبختی و بدبختی ۵ سانتیمتر باشه و یا ۵ دقیقه.!!.ست باعث میشه که تعصب زیادی نداشته باشم.
هیچ بعید نبود دایی آخر بازی بجای مرفاوی حیا کن رها کن ! را بشنوه!!
به هرحال.همینکه نوار مساویهای لوس و اعصاب خردکن پاره شد جای بسی خوشحالی داره!! منم تبریک میگم.! اصلا ..خب نمیتونم پنهان کنم..آره بابا قرمزته..

ستایش چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 19:24

سلام عرضیدم. آقا یه شیرینی طلب شما
الان از سر درس پاشدم یه سر اومدم نت
ممنون بابت تبریک/ بسیییییییییییی بسیار خوشحال شدیم. از برد تیم قرمزمان مخصوصا اینکه حال داداش استقلالی امونم بد بود بدترم شد

راستی شمام قرار بود شیرینی بدینا یادتونه؟

ممنون از شیرینی تون..مبارکه بازم..!!
ولی زیاد هم گیر نده به آبی ها..چون .گفتم که فاصله بین خوشبختی و بدبختی به اندازه شاید ۵ سنتی متر این طرف اونطرف رفتن توپ فوتباله
میتونست این واقعه برا علی دایی روی بده..
منم قرمزم..اما خب باید با وقایع کنار اومد.
شیرینی و من؟؟؟.کجا قول د ادم؟؟؟!!!...
آهاننننننننننننننننننننننن...آره..یادم اومد...چشم...حتما.سرفرصت

خادم الزهرا (داوود) چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 20:12 http://neynawa.blogfa.com

سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش!
و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت،
اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم...
...................................................................................
سید الشهدا :
به معنی سرور و سالار شهیدان . حماسه و ایثار ابا عبدلله چنان بود که او را بر همه ‌ی شهیدان برتری و سروری داد و شهدای کربلا را نیز بر دیگر شهیدان فضیلت بخشید و این سیادت و برتری در عرصه ‌ی ‌قیامت هم مشهود خواهد بود ...
...................................................................................
امام صادق (ع) :
میان قبر پاک امام حسین (ع) تا آسمان هفتم محل رفت و آمد فرشتگان است .
...................................................................................
اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ....
خدایا من به راستى گواهى می دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى….

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب العصر و الزمان....
دلهاتان شوریده نینوا یا مولا علی مدد ....

منم تسلیت میگم این ایام را..
یاعلی مدد

چشم به راه تو...(غوغا) چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 22:21 http://shaparakekhial.blogfa.com/

سلام دوست گرامی...خسته نباشید
تبریک میگم بابت پیروزی قرمزها...
ممنون که سرزدید
اما من کامنت قبلیم و با اسم *چشم به راه تو...* گذاشته بودم نه شاپرک.اما مهم اینه که بعد از ماه ها مارو یادتون اومد
درپناه خالق گلهای نیلوفری باشید...
چشم به راه غبار ردپایتان می مانم...
التماس دعا...یاعلی

ممنون از لطفتون..تبریک به همه قرمزها..
الان وقت ندارم و خیلی هم خوابم میاد!! ولی مطمئنم شاپرک خیال
کامنت داد نه چشم به راه تو.!!
در مورد اون (بعد از ماه ها و یاد ها !!) توضیح مستند د ادم خدمتتون الان!
گرد و غبار نداره قاصدک که!!.همش صافیه.از بس سبک باله.!
خودمو نگفتم ها.قاصدک را گفتم..چشم خدمت خواهم رسید.یاعلی مدد

مریم پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 00:13

سلام
لطفا زیرنویس این کامنت بنویسید حدسم درسته یا نه !

نخیر...به هیچ وجه.!!.علت جای دیگه ست..بعدا میگم!!!

مجتبی پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 04:42 http://www.taksavare-eshgh.blogfa.com/

سلام
مرسی از اینکه مارو یاد اقا علی ابن موسی الرضا انداختی
از دل مهربونت که اینقدر با صفاست لذت میبرم
و متاسفم برای انسانهای پست
یا علی

شــــــهریار پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 06:47 http://shar00.blogfa.com

سلام : گل گلها جناب قاصدک خودم .

عزیز جواب معادله مجهول شما رو زیر کامنت خودتون دادم که سئوال مریم گلی هم بود ./

در ضمن بالاخره این طلسم تساویهای سرخابی های پایتخت هم به پایان رسید و قرمز پوشان زلــــــــــــزله بدون حرف و حدیث با حضور علی دائی روند رو به رشد خودشو درون میدان عملآ ثابت کرد ./

از ناراحتی ابی ها هم متآثر شدم گر چه میدونم پازل تکمیلی واعظ اشتیانی و....

بگذریم./

از همینجا از تمام دوستان که منو مورد لطفشون قرار میدند تشکر میکنم و باید بگم من هر چه باشم انگشت کوچیکه قاصدک گل و شاپرک خانم تو القا مطالب نمیشم ./

یا حق

آقا شهریار دیگه داری لوسم میکنی هااااااا!!!
ممنون از محبتت..چشم..خدمت میرسم.ولی امشب نه..چون هیئتم و وقت نمیکنم بیام.
شادی و تبریک هم دیگه تمومه..اگه بخواهیم توباد دیروز بخوابیم از فردا عقب میفتیم(چه جمله حکیمانه ای!!)
اصلا این برد قرمزها نذاشت من تریپ بی طرفی بردارم..پس قرمزته..!
شهریار جان..مگه کی تعریف کرده اینجا که پاس کاری کردی به من؟؟!!!
اینجا که هرکی اومده گفته: تا خوندم سر درد گرفتم.....
دیگری گفته:چرا اینو نوشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چراااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بقیه هم گفتن: خوب بود..پیش منم بیا....!!!!.
اما واقعا ممنون از لطفت.شکسته نفسی هم نکن.زنده باشی..یاعلی مدد

هستی(گلهای زندگی من) پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 13:18

سلام قاصدک عزیز
با تاخیر تبریک من را بابت برد تیم خودتون پذیرا باشید لطفاا

تسلیت می گم خدمت شما برای فرا رسیدن اربعین امام حسین (ع) و یارانشون.

با مطلبی به این مناسبت به روز هستم خوشحال می شم تشریف بیارین.ممنونم

التماس دعا

شاپرک پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 13:27 http://shaparak49.blogsky.com

اربعین سالار شهیدان، سید جوانان اهل بهشت حسین بن علی(علیه السلام) و یاران باوفایش را به همه محبان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت عرض میکنم

چهل روز از هجرت آگاهانه و جانبازی عاشقانه در راه دوست گذشت ..انجام مسئولیتی در دشوار ترین شرایط..!!!
به امید این که هدف و راه مولایمان همیشه چراغ راهمان باشد..

عاشورا تا اربعین، یادآور چهل روز خون بارش آسمان، از داغ مصیبت حسین(ع) است.


ای خدا! جوششِ چشمه های عاشورا را در قلب ما جاری کن، و دل های ما را از زلال مهرش سیراب گردان.

دوست سبز پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 14:51

نویسنده ادبی به ۴ سال زندان محکوم شد


جواد ماهزاده نویسنده و روزنامه نگار ادبی به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.

کلمه: جواد ماهزاده نویسنده و روزنامه نگار ادبی به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.

به گزارش ندای سبز آزادی ، جواد ماهزاده از اوایل آبان ماه در بازداشت به سر می برد.

چندی پیش بیش از ۹۰ نویسنده ، منتقد و روزنامه نگار ادبی در نامه ای به رییس قوه قضاییه خواستار رعایت قانون درباره او و آزادی سریعش شده بودند.

ماه‌زاده پارسال رمان «خنده را از من بگیر» را در نشر «هیلا» منتشر کرد که رمانی است در باره‌ی فضای جنگ و موشک‌باران دهه‌ی ۶۰ از نگاه یک نوجوان. این کتاب هم‌اکنون در ردیف کتاب‌هایی قرار دارد که در جوایز ادبی غیردولتی موضوع داوری است.

دوست سبز پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 14:54

وقوع اتفاقاتی پشت پرده بر سر برنامه هسته‌ای ایران


بر پایه این اظهارات متکی می‌توان گفت که هم‌زمانی تحویل دادن اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران و تحویل‌ گرفتن میله‌های سوخت همان آلترناتیوی باشد که ایران خواستار آن شده است.

کلمه: به نظر می‌رسد که در مناقشه‌ اتمی ایران با جامعه جهانی تحرکات تازه‌ای به‌وجود آمده است. اگر چه این تحرکات پیش‌تر از آنچه نمایان باشد، بیشتر پشت پرده است اما با موشکافی سخنان مسئولان جمهوری اسلامی ایران و گزارش رسانه‌ها می‌توان نشانه‌های تازه‌ای در ارتباط با آنها را کشف کرد.

به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی،برخی منابع خبری نزدیک به اصولگرایان مخالف دولت در تاریخ ۱۱ بهمن گزارش دادند که ظاهرا برنامه‌ای برای خروج اورانیوم در بی‌خبری افکار عمومی مد نظر است. دویچه وله به نقل از آسوشیتدپرس گزارش داد که متکی وزیر امور خارجه‌ جمهوری اسلامی ایران برای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نامه‌ای نوشته و آمادگی ایران را برای انجام معامله‌ هسته‌ای اعلام کرده است. در این نامه ایران از آژانس بین‌المللی خواستار یک آلترناتیو شده است.

جزئیاتی از این معامله منتشر نشده است اما آینده نیوز به نقل از منابع غربی نوشته که ارسال سریع اورانیوم غنی‌شده ایران و یک سال انتظار برای تبدیل اورانیوم به میله سوخت از فرازهای مهم توافق هسته‌ای ایران با غرب محسوب می‌شود.

متکی در مصاحبه‌ خود با آسوشیتدپرس گفته است که انجام معامله بر روی میز قرار دارد اما دولت ایران قصد دارد این تبادل هم‌زمان انجام شود.

بر پایه این اظهارات متکی می‌توان گفت که هم‌زمانی تحویل دادن اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران و تحویل‌ گرفتن میله‌های سوخت همان آلترناتیوی باشد که ایران خواستار آن شده است.

متکی در مصاحبه‌ خود همچنین از شروع رفت و آمدها برای انجام معامله هسته‌ای سخن گفته و ابراز امیدواری کرده که این معامله در زمان بسیار کوتاهی به انجام برسد.

وی در این باره گفت: «ممکن است این معامله چند ماه طول بکشد ولی کشورهای طرف معامله از هم‌اکنون می‌توانند اورانیوم ۲۰ درصدی را برای استفاده‌ ایران آماده کنند.»

به گفته این منابع خبری یوکیا آمانو دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مانند یک میانجی برای انجام معامله‌ هسته‌ای برای خارج کردن بخش اعظم اورانیوم تولید شده ایران از کشور عمل می‌کند. این اظهارات جای تردید زیادی باقی نمی‌گذارد که ایران پیشنهاد اولیه‌ آژانس را پذیرفته است.

دوست سبز پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 14:59

.......به گفته این منابع خبری یوکیا آمانو دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مانند یک میانجی برای انجام معامله‌ هسته‌ای برای خارج کردن بخش اعظم اورانیوم تولید شده ایران از کشور عمل می‌کند. این اظهارات جای تردید زیادی باقی نمی‌گذارد که ایران پیشنهاد اولیه‌ آژانس را پذیرفته است.

از سوی دیگر به موازات این اخبار خبرهایی به گوش می‌رسد که حکایت از رایزنی ایران با فرانسه و برزیل در کنفرانس داووس در سوئیس برای خروج ایران از بن‌بست فعلی است.

در هفته‌های گذشته فشار جامعه‌ جهانی بر ایران به گونه‌ای چشمگیر افزایش یافت. این فشار تنها در سخنان دولتمردان کشورهای طرف مذاکره به چشم نمی‌خورد بلکه در برخی اقدامات عملی نیز خود را نشان می‌داد.

گرچه دولت چین همچنان بر ادامه گفت‌وگوها با ایران تاکید دارد اما دولت‌های غربی تاکید می‌کنند که در صورت عدم تمکین ایران تحریم‌های شدید‌تر و حتی فلج‌کننده‌ای را علیه این کشور وضع خواهند کرد. روسیه نیز پیش‌تر از رد پیشنهاد مبادله‌ اورانیوم در خاک خود توسط ایران ابراز ناخرسندی کرده است.

روز یکشنبه ۳۱ ژانویه روزنامه نیویورک‌تایمز گزارش داد که ایالات متحده‌ امریکا به تحرکات نظامی خود در منطقه‌ خلیج فارس افزوده است. این روزنامه به نقل از مقامات رسمی دولتی نوشت که امریکا با شتاب در کشورهای حوزه خلیج فارس چون کویت، قطر، بحرین و امارات متحده‌ی عربی، سیستم پدافند موشکی مستقر کرده است.

علاوه بر آن قرار است از این پس ناوهای جنگی امریکا از نوع اگیز در آب‌های خلیج فارس تردد کنند. این کشتی‌ها به رادارهای ویژه‌ای مجهزند و می‌توانند موشک‌های میان‌برد شلیک شده را در هوا منهدم کنند.

ناظران سیاسی این اقدامات را در رابطه با بن‌بست مناقشه‌ اتمی با ایران ارزیابی می‌کنند.

مایک مولن فرمانده ستاد ارتش امریکا ماه پیش گفته بود، اگر پرزیدنت باراک اوباما در مناقشه‌ اتمی با ایران ناچار به استفاده از ابزار نظامی شود، نیروهای این کشور باید آماده باشند.

سمانه پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 17:30 http://rasha66.blogfa.com/

سلام عمو قاصدک...

جهت سلام و عرض ارادت خدمت رسیدم

امیدوارم خوب باشید

خوب اومدم حالتونو بپرسم

بعدا نگید چرا زود رفتم خوب حال پرسیدن که طولانی نمیشه

در ضمن نیستیدا

نکنه دوباره تلفنتون قطع شده

خوشحال میشم سر بزنید

بای

Bekhatere arbaeen raftam heyat..nashod biam onvar..bebakhsh.

ستاره پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 19:58

سلام قاصدک عزیز اینم از رب گوجه فرنگی
مرا بخاطر کامنت دیشب ببخشید.اصلا انتظار این مطلب را از شما نداشتم.در حقیقت چون همیشه آپ های شمادر عین حال که واقعیات جامعه را نشان میداد ...در لباسی از طنز گفته میشد و ما هم به همین نوع عادت کرده بودیم ، تاب و توان خواندن گزارش به این شکل را نداشتیم و یا نداشتم.
البته علاقه من به پرندگان بخصوص کبوتر هم میتواند دال بر مزید علت باشد آخر من با خواندن مطلبتان همش بیاد دهان های باز جوحه کبوتر ها افتادم و تجسم این حالت برام خیلی سخت شد
من مطمئن هستم کسی که میتواند با دستش سر پرنده ای را از بدنش جدا کند آنقدر سنگدل و شقی هست که بتواند همنوعش را به قتل برساند و یا با باتوم تو مغزش بکوبد
در انتها شما موفق شدید نه تنها بینندگان وبلاگتان را بخندانید بلکه آنها را بگریانید و این یعنی که شما بسیار هنرمند هستید و قلم توانایی دارید
سبز باشید و مانا

تشکر از رب گوجه تون.!.خوبه لااقل تا الان دونفر متوجه شدن رب چیه و چرا؟؟؟؟؟؟
باور کنید چندین بار باخودم گفتم : ئه!!..دیدی ناراحت کردی همه را؟!!
اره خب..گرچه طناز نیستم! و دوستان لطفشون شامل نوشته های بی رمقم میشه اما منظورم از این پست دقیقاْ همینه که گفتید.خواستم ببینم میتونم تغییر و تحولی در نوع نوشتارم بدم؟ که دیدم :
کار هر بز و خرمن و اینا..!!!!
بله..کبوتر مثال بود.باور کنید تو اجتماع ما الان هستن انسانهایی که مرگ های بدتر از این کبوتر را تجربه کردند!
اختیار دارین..شرمنده نکنید دیگه..هنر مندم کجا بوده؟؟!!!.
زنده باشید و سبز و برقرار..یاعلی مدد

آرزو جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 00:10 http://khorshidepenhaneman.blogfa.com/

فردا ........

بهشت زهرا سبز خواهد شد

بخواب آرام یار من / که ما بیدار ِ بیداریم

تو غلطیدی به خون، اما ......


به سان برگ سبز باغ ، به هر خاکی تو روئیدی

شما بدون خبر آپ کردید.....بازمیگردم

زنده و جاوید باد یاد و خاطر شهدای راه دین و میهن اسلامی مان ایران عزیز
لطف کردید اومدید..البته معمولا خبر آپ نمیدم اما اینبار را حق دارید..شرمنده..جبران میکنم.!.ولی قاصدک بی خبر و یهویی میاد دیگه!
به امید دیدار یاعلی مدد

مریم جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 01:57

سلام
اربعین آمد دلم را غم گرفت
بهر زینب عـالمی مـاتم گرفت

سوز اهل آسمان آید بگوش
نـالـه صاحب زمان آید بگوش

فرا رسیدن اربعین جانسوز و جانگداز اباعبدالله الحسین(ع)بر فرزند غمگسار و سوگوارش امام زمان(عج) و عاشقان و محبّان آن حضرت و بر شما و دوستان عزیزتان تسلیت باد.

منم خدمت شما و عموم محبان سیدالشهدا(ع) و اهل بیت اطهرش
فرا رسیدن اربعین حسینی را تسلیت و تعزیت عرض نموده و
عذر میخوام که نشد آپ ویژه بذارم. چون میدونید که.تو آدینه هام شبهای جمعه؟!!!
زنده و سلامت باشید..یاعلی مدد

دوست سبز جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 01:58

توقیف سه کشتی ایرانی به دستور نخست وزیر استرالیا

بین الملل > خاورمیانه - استرالیا، از بارگیری سه کشتی به سمت ایران جلوگیری کرد و علت آن را نگرانی از کاربری محتویات این کشتی ها در برنامه هسته ای تهران اعلام کرد.

به نوشته بی بی سی انلگیسی، دستور توقیف بارگیری و اعزام این کشتی ها به سمت ایران مستقیما توسط کوین راد، نخست وزیر این کشور صادر شده است.

راد که در این خصوص با یک شبکه رادیویی استرالیایی گفت و گو می کرد اشاره ای به زمان این توقیف و تصمیم گیری اشاره ای نکرد اما تاکید کرد که اقدام او بر اساس قانون سلاح های کشتار جمعی انجام شده و کاملا مشروع بوده است.

در همین حال روزنامه های استرالیایی گزارش داده اند که محوله یکی از این کشتی ها پمپ هایی بوده است که می تواند برای خنک کردن مراکز برق هسته ای مورد استفاده قرار بگیرد.

دوست سبز جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 02:04

چاوز : بگذارید 11 سال دیگر بمانم،قول می‌دهم مراقب باشم

خبر آنلاین - هوگو چاوز در مراسم یازدهمین سالگرد ادای سوگند خود به‌عنوان رئیس‌جمهوری گفت به راحتی می‌تواند چالش‌های 11 سال آینده را تحمل کند.

رئیس‌جمهوری ونزوئلا یازدهمین سالگرد فعالیت خود در این سمت را جشن گرفت و گفت که دوست دارد حداقل 11 سال دیگر نیز رئیس‌جمهوری باشد.

به گزارش ایلنا به نقل از وال‌استریت ژورنال، هوگو چاوز در مراسم یازدهمین سالگرد ادای سوگند خود به‌عنوان رئیس‌جمهوری ونزوئلا گفت که اکنون 55 سال سن دارم و به راحتی می‌توانم چالش‌های 11 سال آینده را تحمل کنم.

وی ادامه داد: قول می‌دهم کمی بیشتر مراقب خود باشم. طی 11 سال آینده 66 ساله می‌شوم و دوره فعالیت من به‌عنوان رئیس‌جمهوری به 22 سال خواهد رسید. این امر با خواست خدا و کمک شما محقق خواهد شد.

وی ادامه داد که حتی نمی‌خواهد به بعد از سال 2021 و پایان 22 سال ریاست‌جمهوری خود فکر کند.

چاوز که در جمع هواداران خود صحبت می‌کرد، افزود: در این زمان 77 سال سن داشته و دوره ریاست‌جمهوری من به 33 سال خواهد رسید. این زمان زیادی است. آیا موافق نیستید؟
هواداران چاوز در پاسخ وی فریاد زدند: نه
رئیس‌جمهوری ونزوئلا پیش از این نیز ابراز تمایل کرده بود که تا سال 2020 میلادی در مسند قدرت بماند و برای لغو محدودیت‌های قانونی حضور مجدد خود در انتخابات، رفراندوم برگزار کرد.

میزان محبوبیت چاوز که معمولا حدود 50درصد است، طی 12 ماه گذشته با کاهش روبه‌رو بوده و برخی تحلیل‌گران معتقدند که وی جدی‌ترین چالش‌ها بعد از سال‌های 2002 و 2003 میلادی را تجربه می‌کند.

دوست سبز جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 02:21

اولین مرکز در چین

چندی پیش اسدالله عسگر اولادی رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین از انعقاد قرار داد تاسیس اولین مرکز تجاری ایران در چین خبر داده و گفته بود روابط تجاری ایران با چین شرط ثبات اقتصادی ماست و ادامه و گسترش این روابط حجم مبادلات 28 میلیارد لاری ما در سال 2009 را طبق برنامه ریزهای صورت گرفته در برنامه پنجم توسعه، به 50 میلیارد دلار خواهد رساند. رئیس اتاق مشترک بازرگانی اما میزان صادرات ایران به چین را مشخص نکرده بود.

چین رسما حدود ده درصد بازار کالاهای وارداتی ایران، معادل شش میلیارد دلار را در اختیار دارد.
علاوه بر این مقدار کالایی که از مبادی رسمی گمرکی وارد کشور می‌شود، حجم نامشخصی کالای چینی هم از راه قاچاق به ایران راه می‌یابد، آن هم در عرصه‌هایی که برای اقتصاد کشور و به‌ویژه اشتغال اهمیت حیاتی دارد.

رویه واردات قانونی و غیر قانونی کشور از چین از دو سال پیش و به دنبال اعمال تحریم های اقتصادی اروپا و امریکا، افزایش حیرت آوری داشته است. در حال حاضر ایران بزرگترین بازار مصرف کالاهای چینی در خاورمیانه است.

به عقیده کارشناسان اقتصادی، این افزایش بی رویه واردات که موجب رکود اقتصادی بی سابقه ای در مقایسه با سه دهه گذشته شده است، امتیاز ویژه ای است که دولت احمدی نژاد به منظور متقاعد ساختن چین به حمایت از برنامه هسته ای ایران به چین می د

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد