*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

یادی از:مهدی سهیلی(دختر ِماه)...

به غزل قاصدک خوش آمدید 

 رفت تنها آشنای بخت من

  

رفت و با غم ها مرا تنها گذاشت

  

چون نسیم تندپو از من گریخت

 

آهوانه سر به صحراها گذاشت

  

  ماه را گفتم که:ماهِ من کجاست؟

 

گفت:هر شب روی در روی من است

  

در دل شب هرکجا مهتاب هست

 

ماهِ تو بازو به بازوی من است

  

 باغ را گفتم که :  او را دیده ای؟

 

گفت : آری عطر این گلها از اوست

 

لحظه ای در دامن گلها نشست

 

نغمه ی جانبخش بلبل ها از اوست

  

 چشمه را گفتم : ازاو داری نشان؟

 

گفت:او سرمایه ی نوش من است

 

نیمه شبها با تنی مهتاب رنگ

 

تا سحرگاهان در آغوش من است

  

 از نسیم فرودینش خواستم

 

گفت:هرشب می خزم در کوی او

 

این همه عطری که درچنگ من است

 

نیست جز عطر سر گیسوی او

  

 ای رمیده ! ای گریزان عشق من!

 

چشمه ای ؟ نوری؟ نسیمی؟چیستی؟

 

دختر ماهی ، عروس گلشنی؟

 

 با همه هستی و با من نیستی.! 

  

پ.ن.1. 

 این روزها به هروبلاگی سـرک بکشی،همه دارند از عشق میگن.!. 

فعلأ با این شعر مرحوم سهیلی سر کنیم،

تا انشاالله به شرط بقای عمر،نکاتی درمورد عشق درنظر دارم که خواهم گفت.  

 

پ.ن.2. 

طی هفته جاری پست ویژه دارم،ولی علی الحساب:.... 

  

هفته وحدت گرامی باد.قاصدک. 

فرا رسیدن هفته وحدت را به عموم مسلمین 

 

تبریک عرض مینمایم.. قاصدک 

تا بعد...یاعلی مدد.