*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

ای سورهء آخر بیا

بگذار تا بین خیالاتم بمانم 

تو میهمانی آمدی من میزبانم 

خسته نباشی تازه از صحرا رسیدی 

بگذار تاخاک عبایت را تکانم 

ازخاک زیر پایتان بهر تبّرک 

برداشته برچشمهایم مینشانم 

از راه دوری آمدی زحمت کشیدی 

یک کاسهءآبی،شربتی،چیزی که دانم 

لب تشنه هستی آه حتی روزه داری 

افطار را اینجا بمان دردت به جانم 

هرچه بفرمایی ناگفته قبول است 

ای سورهء آخر بیا وقت نزول است  

 

مجنونم و راهی به جز صحرا ندارم 

وقتی سراغی من از آن لیلا ندارم 

یک گوشه ای کوچک برایم دست و پا کن 

من در دل ِ دریایی تو جا ندارم 

ظرف مرا بشکن ،بیا از نو بسازم 

کم جنبه ام ظرفیتِ دریا ندارم 

می خواهم آن را که تومیخواهی برایم 

نه آنچه را که دوست دارم یا ندارم 

حتی اگر دانم کجا منزل نمودی 

من پای تا خیمه رسیدن را ندارم 

یک چندم علم تو در نزد عقول است 

ای سورهء آخر بیا وقت نزول است 

  

خجسته میلاد مهدی موعود امام المنتظر(عج) برهمگان مبارک باد 

پ.ن:ضمن تشکر از تمامی عزیزان بعلت شرکت در مراسم میلاد و همچنین جشن قبلیچشمک 

سرم همچنان شلوغه و نتونستم خدمت برسم خجالت 

باورکنید اینقدرفرصت کم دارم که حتی نتونستم خبر دریافت کارت پستالهای دوستان را هم بدم 

برای همین کارتهای فوق را ضمن تشکر از دوست عزیز و گرامی که زحمت ارسالش را کشیده 

تقدیم میکنم به تمامی دوستان عزیز و دل آگاهم خجالت 

زنده باشید و سلامت تابعد یاعلی مدد