سلام
ضمن عرض تسلیت بمناسبت ایام عزای اُمّ الائمه حضرت فاطمه زهرا(س) بعموم دوستان عزیز
وبا عرض تشکر از حضورهمگی به عرض میرسانم که بعلت شرکت در مراسم
بعدهم خرابی سیستم و انجام سفری کوتاه ورزشی!
تا آخر هفته این وبلاگ تعطیل میباشد
راستی:
کامنت خصوصی نذارید هااا
تیک تایید را برداشتم
از من گفتن بود!!
بعدا نیایید بگید که:قاصدک؛ کجایی؟!.آبروم رفت
چون من نیستم که خب!!!
انشاالله از شنبه و با آپی جدید در خدمتم.البته بشرط بقای عمر
وگرنه میره تااااااااااا حیات بعدی
تا بعد...یاعلی مدد
بازم تاکید میکنم: تا اطلاع ثانوی!!
کامنت خصوصی پذیرفته نمیگردد
حتی از شما دوست عزیز!!
درود بر قاصدک عزیز
جایتان به تندرستی سبز
امیدوارم هر جا که هستید شاد و موفق باشید
بدرود
سلام اقا جون..


امروز همش منتظر بودم اپ بکنید ولی خبری ازش نبود!!!خوب حتما کامنت دونیتون تا حد انفجار نرسیده
سالگرد پیروزی ازادسازی خرمشهر رو هم بهتون تبریک میگم کاش میشد بازم از اون دوران بگید البته بدون مریخ رفتن و...میدونید یاداوری اون خاطرات واسه بعضیها یه یاداوریه که چکار کردید وچه سختیهایی رو متحمل شدیدپس بنویسید!
چو ما به رهگذر عشق، خاکساری نیست
در انتظار خطر، چشم انتظاری نیست
عنان به شعله اگر دادهاید، بشتابید !
به آفتابی امروز، روزگاری نیست
من از شهادت سبز بهار دانستم
چو لاله در چمن درد، داغداری نیست
سر از نیام تغافل کشیدهام چون تیغ
کجاست گردش دستی ! مرا قراری نیست
چنان سبکدل و عاشق نشستهام بر موج
که جز حریم شهادت مرا کناری نیست
به دستهای پریشان باد بسپارید
کسی که در سر او شوق برگ و باری نیست
شاعر:عبدالجبار کاکائی
ادعای خط امام و دوستی با دشمنان امام!!!
در حال بررسی اخبار و وقایع در رسانه ها بودم که عنوان زیر، نقل شده از قول آقای محتشمی پور توجهم را به خود جلب نمود:
"امام میفرمود خدا نیاورد روزی که نامحرمها در راس مدیریت اجرایی کشور قرار گیرند"
بلا فاصله به یاد جمله معروفی از امام افتادم که در چند پست قبل تحت عنوان "سیره و روش انبیا" برایتان نوشتم و هرچه در صحیفه جستجو کردم تا عبارتی را که آقای محتشمی پور از امام نقل کرده بیابم موفق نشدم. اگرچه جمله معروف زیر را در ذهن داشتم که در صفحه 93 جلد 21 صحیفه آن را بازیافتم که امام آن را در پیامی که به واسطه پذیرش قطعنامه صادر نموده بودند و به جام زهر معروف شد نوشته اند:
"من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مىکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند."
آری اگر چه نقل آقای محتشمی پور از امام نقل دقیقی نیست و می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد ولی مضمون آن همانطور که از جمله نقل شده از پیام پذیرش قطعنامه مشخص است واقعا یکی از دغدغه های اصلی امام "ره" بوده است به همین دلیل هم بود که امام حکم ارتداد برای جبهه ملی صادر فرمود و آنچه به بنی صدر داده بود پس گرفت و در مورد نهضت آزادی خطاب به آقای محتشمی پور فرمود:
". . . نهضت به اصطلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششى فروگذار نکرده است؛ . . .
. . . نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى را ندارند؛ . . .
. . . . نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسیارى از کسانى که بىاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مىگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند .. . . "
و نیز با همین دغدغه نیفتادن انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بود که آقای منتظری را برکنار کرد و در نامه ای که برای برکناری او نوشت فرمود:
" از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین مىسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند."
و من بسیار از اینهمه ادعای خط امامی بودن آقای محتشمی پور متعجبم با این نرد عشقی که خودش و دوستانش و کاندیدای مورد حمایتش (که صیانت از آرایش را بر عهده داشت) با لیبرالها و منتظری و اصحاب و دوستداران وی می بازند و هرکه غیر خود را بواسطه موهوماتی که به هم می بافند مخالف و دشمن افکار و اندیشه های امام معرفی می نمایند. آقای محتشمی پور به راستی دوستی با دشمنان قسم خورده امام برای جلب آرای باصطلاح خاکستری بوده یا خودتان نیز خاکستری شده اید؟ در این صورت آیا خود نامحرم نشده اید؟؟!
فرازی از پیام پذیرش قطعنامه (جام زهر)
امام خمینی:
ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسى را نداریم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمىداریم.
صحیفه امام، ج21، ص: 84