*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

جمعه های پایانی...

اَللّهُمَّ اغفِرِالمُسلِمینَ وَالمُسلِمات

*باز جمعه و باز بیقراری*

واین بار جمعهء آخر سال و یاد از دست رفته گان.

به ایرانی و مسلمان بودن خود افتخار میکنم چرا که دین و آیین مان حتی در شادیها هم

از بزرگان ویشکسوتانی که حقی بر گردنمان داشته و اکنون روی درنقاب خاک کشیده اند

 غافل نبوده و نیست...در این جمعهء آخر سال برای جمله اموات و اسیران خاک ،پدران و

مادرانمان از درگاه حضرت حق طلب بخشایش و غفران مینمایم. قاصدک.

اَللّهُمَّ اغفِرِالمُؤمِنین وَالمؤمنات  

 

  

 

 (جمعه هام نذر قدمهای مولای مهربانی ست)

  

 بی روی تو ای ماه مرا عیــــــد نباشد

 

چون روز که می روید وخورشید نباشد...بی روی تو ای ماه مرا عیـد نباشد

   

وقتی تو نباشی چه تفاوت کند ای گل...گر سرو نـَروید به چمن؛ بید نباشد  

 

در چاه نگاه تو شدم بیژن ویوسف...جز عشق تو بر دست کس امید نباشد 

 

تو یوسفی وترسم از آن روز که آیی...آن چشم ،که با آن بشود دید،.نباشد

 

چشمان توجام جم من بود روا نیست...آن جام در این مجلس جمشید نباشد

 

بی ذوقی محض است که درمحضررویت...دل باشد ودلبستهء خورشید نباشد

 

تو لطف خدا بودی ودر شعر شکفتی ... یا رب دلم از لطف تــو نــومید نباشد 

 

*** 

 شعر از: امین شیرزادی 

 

 

 

*مولای من ؛ ترسم توبیایی و من آن روز نباشم*

  

*اگر آمدی ومن نبودم، یک فاتحه نوازش اهل قبور کن* 

یاعلی مدد 

 پ.ن.قابل توجه بعضی ازدوستانِ بازدیدکنندهء قاصدک: 

یک بار برای همیشه!!

..عمری فکرمیکردم اگرمرد نیستم ؛ لااقل از جنس ذکورم!!..چه پندار باطلی.!!!