*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

دلنوشته ای برای خود!!

تعجبتوجّه...توجّهتعجب

این دلنوشته کاملاً نوستالوژیه.!. 

لطفاً پست مدرنسیم های پیتزا دوستقسمت ابتدایی این پست را نخونند 

سلامنمیدونم که بعضیها باخوندن این مطلب ابتدایی چه صفتی 

بهم میدن؟ نگران اُمّل..واپسگرا..مرتجع..متحجّر.!.لُمپنیزم.!و واضطراب

ولی هر چی تواین دنیا جلوتر میریم بیشتردلتنگه  دوران کودکی و کوچه های 

تنگ و کاهگلی شهر میشم.تموم دلخوشی مون این بودکه جمعه از راه برسه 

تا دسته جمعی بریم حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) که در زبان عامهء مردم 

معروف بود به شابدولعظیم.!.الان که دارم مینویسم باور کنید دلم لک زده برای 

دیدن اون حاجی  لک لکی که بالای گلدسته های حرم لونه کرده بود.!!

انگاری لک لک هاهم همراه همون آدمها توی خاطرات همون دوران دفن شدند.

دورانی که آدمها بیشتر از اینکه نگران پاس شدن چک هاشون باشند 

برای حرفهاشون و قول وقرارشون ارزش قائل بودن.نه سندی بود و نه محضری!

شبهای بی رسانه و دور هم نشستن و گوش دادن به داستان های 

امیرارسلان نامدار وحسین کردشبستری. 

بزرگهامیخوندندو ماهم زانوی ادب زده و فقط چشم بودیم و گوش. 

ادب و احترام حرف اول رامیزد.!.خدا رحمت کنه جمیع اموات را. 

یادمه عموزاده ای داشتم که به دور از چشم پدرسیگارمیکشید

و پدر که بیسواد بود و دنیادیده همراه با شوخی  و خنده میگفت: 

به بچه  نگیدسیگار نکش! بذار اینقدر بکشه تا کِش دونش پاره بشه

من هنوزم نمیدونم کش دون کجای بدن انسانها قرار دارهقهقهه

آخ که چه خوب بود همون دورانه فیلمهای سیاه وسفید ولی بی غل و غش. 

کاش میشدالان صدای زمینه را برای خوندن این دلنوشته براتون از گنج قارون میذاشتم 

اگه نخندی میشینم عقده ء دل وا میکنم 

نیگاه تو چشمات میکنم شِکوه را آغاز میکنم 

وای که چه دورانی بود؟!.آبگوشت و مُشتی که بر سر پیاز زده میشد!

کوچه مردها وگذر لوطی صالح.. 

ایّام.ایّامه ارزش تار سبیل بود و مردی و مردونگی.. 

منکه میگم همون سیاه و سفیدها بهتر از این هزار رنگی هاست.!

قیصررررررررررررررررکجایی که دااشتو کشتن؟!! 

کجایی که به هوای تجدّد بردند فرهنگ و تمدّن ملتی را؟!! 

بگذریم که عاقبت باید گذاشت و گذشت...این نیزبگذرد... 

( توی پرانتز ! )

داش سلیمون ِگل زدی ضربتی ؛ ضربتی نوش کن 

حالا دیگه زیره گذر ما رو خجالت میدی؟؟گفتم که واست دارمخجالت

شرمنده باااااااااا نشد خدمت برسیم.!.حقیقتش مقصّر خودتی که 

زدی مارو ضربه فنی کردی و زمین گیر. 

وگرنه باید میومدم خدمتت تا حلالیت بخوام.!!

چون با اجازت چندوقت نیستم...حالا بیا بالا داااش.دم ِدر بده. 

بیا میخوایم قرارداد اون نوشابه سازی را ببندیم.

تشتکاشو میدیم به دوست بزرگوار ِمشترکمون تا یه پا راکفلر بشه. 

لوطی ؛ تمومش کن..مامخلصتیم... تسلیم

( پرانتز بسته ! ) 

چندوقتی بود که خیلی خسته بودم و تا حدودی دل آزرده از خود! 

چندوقت پیش با دوستی دردل میکردم!.گفتم:عجیب دلتنگه زیارت 

حرم مولا علی ابن موسی الرضا(ع) شدم.!.

بخت یار شد و مولا اذن دخول داد.ضمن تشکر از تمامی عزیزان؛

چند روزی به سفری ورزشی ؛سیاحتی؛ زیارتی میرم و بعد هم 

اگه به یاری خدا ابوطیاره تِلپی با کله سقوط آزاد نداشت

برمیگردم و تا آخر هفته لم میدم و بعدشم آی بخواااابم

دلنوشته ای در آدینه ها داشتم؛بد ندیدم به عنوان حُسن ختام همون را تکرار کنم 

تا هم دوستان جدید استفاده کنن و هم درحافظه قاصدک ثبت بشه! 

چون اصلا به بلاگفا امیدی نیست سبزعصبانیسبز

آدم عاقل تمام تخم مرغ هاشو توی یک سبد نمیگذاره!

تعجبعجب جمله ای گفتم هااامغرور

 از دلم تا لب ِایوان شما راهی نیست نیمه جانی ست دراین فاصله قربان ِشما

جمعه ها غروب که شد میآم کنار پنجره
میشینم؛ بغض میکنم؛ تکیه میدم به پنجره


غم میشینه تو فضا؛ نفس به سختی میکشه
کفتری که لونه کرده ؛ روی بوم ِ پنجره


آسمونم مثل اون بی قراره اشک می ریزه
بغض بارون میشینه ؛ روی چشای پنجره !


کفتره هراسونه ؛خیس میشه ؛ پناه میخواد
میشه دستی برسه و باز کنه یه پنجره ؟!


همسفر با قاصدک سوار اَبـرآ میشم و
می پَـرم تا برسم به شهر صدها پنجره
  


میدونی کجا ؟ همون جا که همه رضا میشن
می رسم به شهر طوس ؛دخیل میشم به پنجره 

 

 مثل آهوی غریب نگام به دستای رضاست 

تا ضمانت بکنه ؛ جلا بگیره پنجره 

 

 یا رضا (ع) رضایتت رضایت ِخدای توست
تو دعا کن که بیاد حال و هوا به پنجره


به خدا بسه دیگه ؛ دعا بکن مولا بیاد
قبل از اونکه من بمیرم به کنار پنجره !

 

ممنون که پراکنده گویی و اطاله کلامم را تحمل کردید..تا بعد..یاعلی مدد

نظرات 138 + ارسال نظر
شمس یکشنبه 19 مهر 1388 ساعت 23:25

انگاری لنگرهای اونجا بد جوری کنگره در میاره هااااااااااااا
( اون که قرمزه و تند تند حرف میزنه )

نخیرم..اصلا .خبری از کنگر و لنگر نیست!!
تا ستاره خانوم هست.مگه کنگری باقی می مونه؟؟!!.همشو باخودشون بردن اصفهان.!!!
آب زنید راه را..!!.بزودی تشریف فرما میشویم.(همون شکلکه که میدونید!!)

سلیمون دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 08:34 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک سالار خوتم
چطوریایی
ا دس ما خلاص شوتی راحت تخت گرفتی خوابید دیگه (خجالت)
فک کرتی اگه تو این چند وقت کم موزاحمت شوتم گفتم که رخشم ریق رحمتو سر کشیده بوت(غش و ریسه)
ایولا داری مشتی
خیلی مخلصیم
ائمتیم یه حلی بپرسیم و یه حالیم ازمون گرفته شه بریم
برقرار باشی سالار
مرشد اونجایی دوعا کن که امام به ماهم رخصت بده
خلی مخلصیم
برقرار باشی و نوزانی
رخصت مرشد(خونسرد)

فاطمه دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 09:40 http://www.omresokhte.persianblog.ir

سلام خان بابا!!!

خوبی؟ همینجوری گفتم یه سر برم خونه بابایی ولی مثل اینکه نیستند بعدا مزاحم میشم(خنده)

یاحق

alnilam دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 10:30

سلام!
خوبید؟ خوشید!
خوش میگذره که!
یادم رفته بودم بگم سوغاتی اوردید که هیچ نیوردید میدونید که....!!!
ازون پیچ پیچیا من دوست دارم زنجفیل لطفا برام بیارید فقط حواستون باشه بعضیاش خیلی تنده ازونا نیارید لطفا!! نخود چی کیشمیش دوست ندارم زحمت نکشید!! به جاش کلوچعه رضوی بیارید از باب الجواد برید تو کنارش یه فروسگاه از همونجا بخرید زعفرونم از روبه روش یعنی از گرجی!
ممنونم!
(ایول چه حالی میده آدم به باباش سفارش بده!)
یاعلی

ستاره دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 12:54 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام

احوال شما ؟؟

مسافر ماندگار شهر بهشت ( وای چقدر ادبی و کلاسیک)

انشاالله که خوش میگذره به شما و دعاگویتان هستیم و

متقابلا التماس دعا داریم

حق نگهدارتان

الان باید برم و گرنه واییییییی

ستاره دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 12:55 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام

هیچ پروانه ای آزاد نباید باشد

به روزم و منتظر

"" حضور سبزتان ""

[گل]

Khoob ma nistim tond o tond ap mikonid.!!!!.khob man bhejori biam???!
Bargashtam mozahem misham

ستاره دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 18:13 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام برادر بزرگوارم

من هم که ایندفعه نگفتم تند و سریع

شما هر موقع که برگشتید و سر فرصت تشریف بیاورید.

انشاالله که در کنار حرم اوقات معنوی پر فیضی نصیبتان

بگردد.

التماس دعا

ممنون که خبر کردید..چشم..برگشتم خدمت میرسم..
اگه قابل باشم..دیشب رفتم و دوباره دعاتون کردم..همگی را..
زنده باشید و سلامت..یاعلی مدد

سلام استاد بزرگوار من.
استاد؟
استاد؟
ما قرار داشتیم بعد ماه رمضان زیاد تر به دانشجوی کوچیکتون سر بزنید.فکر نمی کردیم قول و قرارتون را هم فراموش کنید.
به هر حال خوشحالم که رفتین مشهد مقدس و نشد که قبل سفر بهتون التماس دعا بگم.حتما من را دعا کنید لطفا.
استاد محترم.قاصدک عزیز آمدید در اولین فرصت ممنون می شم منتظرتون هستم منتظرم.
امیدوارم تمام خستگی هااا در رفته باشد انشا الله.
هستی هم که ظاهرا مزاحم است و الان خوشحال ترین که کمتر میاد و سر می زنه.چون اصلا احوالش را نمی پرسین .نمی گین مردم زنده ام.
حسرت می خورم که توی اون دوران خوبی که ازش یاد می کنید من نبودم و من بچه این روزگار ماشینی هستم.که همه همدیگر را فراموش می کنن.مثل قاصدک که هستی را فراموش کرده.البته ببخشید قصد بدی نداشتم.ولی خیلی صبر کردم که شاید به قول و قرارتون وفا کنید که دیدم خبری ازتون نیست.همش گفتین ماه رمضان تمام شه بیشتر میام پیشت.اما................... هر چی صبر کردم خبری نشد.فکر کنم سرتون الان هم شلوغه.
التماااااااااااااااس دعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پرشین بلاگ بود شکلک دلشکسته و گریه و ناراحت می گذاشتم.این شد سه تا شکلک برای نشون دادن دله شکسته هستی فسقلی.
قاصدک عزیز مزاحم بلاگ اسکای و وبلاگ قاصدک هستم بی تعارف بگین.
من منتظر حضورتون توی وبلاگم هستممممممممممممممممممممممممم
بابا شما هم که حرفه منو زدید وقتی داشتم می رفتم مشهد .نفوس بد نزنید انشا الله خوب و سالم می شینه توی فرودگاه مهرآباد تهران انشا الله.برگشتین زود خبر بدین که از نگرانی در بیایم.
من منتظرممممممممممممممممممممممممم

ممنون از لطفتون..خواهش میکنم اینطوری شرمندمون نکنید ..چرا که اصلا چیزی ادعا ندارم چه برسه به استادی!!!!!
خب منکه گفته بودم تا مدتی نمیتونم جایی برم..درثانی.منکه خدمتتون رسیدم و برای دوتا از پست هاتون کامنت گذاشتم!!
برگشتم خدمت میرسم..دعا هم اگه قابل باشم.کردم..
زنده باشسید..یاعلی مدد

در ضمن اشعارتون را هم دوست دارم
خیلی زیباست.
پستتون حرف نداشت
منتظرم

شکلک:دلشکسته و ناراحت و گریه و گریه و ناراحت

منتظرم

شمس دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 18:57 http://goharevojod.blogsky.com

سلام
غرض
عرض ادب بود و بس

لطف کردید..یادم باشه برگشتم جبران کنم محبتتون را..تابعد.یاعلی مدد

سلیمون سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 00:15

سام علیک سالار
دلمون پکید باع پ کی می خوای برگردی(گریه تا سر حد ریق رحمت سر کشیدن)
می گویم خداوند گار میسپارم این عزیز مهربانت را که مهری از تو به همراه دارد و دریغ نمی دارد از محبتش به دیگران پاسدارش باش که همواره لایق این محبت الهی است
برقرار باشی سالار
رخصت مرشد

شاپرک سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 07:19 http://shaparak49.blogsky.com

♣سلام قاصدک گرامی♣
سفر بهتون خوش میگذره؟ چه سوالیه؟ مگه میشه که در جوار اقا و مولامون امام رضا (ع) کسی بهش بد بگذره ؟!!!
مخصوصا که همراه دوستان هم باشید بدون حضور اجانب....نیشخند شیطانی..
انشالله دفعه بعد با خانواده تشریف بیارید تا در خدمتتون باشیم و سعادت پذیرایی زواران امام رضا نصیبمون بشه...♣
همیشه عزیز وگرامی باشید مهربان♣

سلیمون سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 08:04 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک بر سالار خوتم
خیلی مخلصیم ها
چطوریایی؟؟؟ میزونی؟؟؟
میبینم که امشب بر میگردیو خسه ولی با دلی شاد
صب کله سحر اومتم بینم چیزی کم و کاست نرین
غرض عرض ادب بوت و یه صب بخیر گوفتن ولاغیر
برقرار باشی
سایه حق بالاسرت
رخصت مرشد

شمس سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 14:03 http://goharevojod.blogsky.com

سلام
شنیدم که قاصدک هستید !
خوب اون نگاره کیه که دارید میارید و من باید آب پاشی کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه کارارووووووو من باید انجام بدم ؟
این همه دختر و فک و فامیل و مرشد و مراد ووووو
فقط من ؟؟؟؟؟؟
عجب بابا ( اون خفنه)
گفتم که آسمان بباره
آخه کمه آب پاشی با دست و شلنگ و ... از این حرفها
خلاصه خوش آمدید هر وقت که آمدید
به قولی زت زیاد ( اون کلاه کجه )

ستایش سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 14:38

سلااام آقای پدر. حال شما؟
شنیده ها حاکی از آن است که امشب به منزل میرسین.
حالا چی سوغاتی میارین؟
آخه فاطمه گفت واسش قراره یک کیلو زعفرون بیارین. قربون دستتون واسه منم یه دو-سه کیلو بیارین آخه اینجا زعفرون نی.البته اگه ۳-۴ کیلو زرشک هم بیارین خوبه آخه زرشکمونم داره ته میکشه. :دی

شمع و چراغا رو قراره روشن کنیم. (رضایت)


بعدشم رسیدین اونورا بیان آخه آپ کرده بیدم.

فاطمه سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 16:14 http://www.omresokhte.persianblog.ir

سلام ...

اه به سلامتی دیگه امشب خونه اید!!میگم خان عمو چه متن قشنگی واستون نوشه حسودیمون شد.

الحق که جای شما رو واسمون پر کرد نمیدونستم دست بزن داره یکی دوبار میخواست منو با کمربند!!!بزنه(گریه وخنده)

چقدر کشته مرده دارین!!!

بقول عمه سوسن اب زنید راه را بوی نگار می اید(غلط گفتم نه؟ من با این شعرا اصلا حال نمیکنم!!!)



نبض شقایق سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 16:28

از هزاران یک نفر اهل دلند...آن هم تویی...ما بقی تندیسی از آب و گِـلـَند

دوست عزیزم نبض شقایق گرامی..خوشحالم که بعداز مدتی بازم با کامنتهات شرمندمون میکنی..ممنون از لطفت و تشکر از ابراز احساساتت..زنده باشی و هیچ وقت غم نبینی.دوست خوب من

نبض شقایق سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 16:30

یک عشق عروج است و رسیدن به کمال ، یک عشق غوغای درون است و تمنای وصال ، یک عشق سکوت است و سخن گفتن چشم ، یک عشق خیال است و خیال است و خیال ...

قاصدک بارون سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 18:15 http://ghasedakbarun.blogfa.com/

اون تصویر
؛عکس شهدا را میبینیم...عکس شهدا عمل میکنیم؛
را خیلی دوست دارم.دلم هوای منطقه های عملیاتی کرد...

اول سلام!!.ممنون..لطف کردید..ولی خب این کامنت مال پست قبلیه..
یعنی اینا که نوشتم اصلا حرفی برای گفتن نداشت؟؟؟؟!!!.
بعدشم .خدا نگهدار.!.یاعلی مدد

محسن سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 19:07 http://bahaneh-666.blogfa.com

کنار تو می نشینم چشمانت تقویم روزهای گذشته است روزهای تلخ این روزها را از نگاه تو چگونه جدا سازم؟

سلام خوبی ؟ چه خبرا ببخش دیر به دیر مییام سرم شلوغه

خواهش میکنم..آقا محسن عزیز..شما ببخش که نشد خدمت برسم.
حتما بزودی میام..ممنون که اومدی...تا بعد..یاعلی مدد

شاپرک سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 23:30 http://shaparak49.blogsky.com

سلام قاصدک بزرگوار♣
رسیدن بخیر♣ انشالله که سفر زیارتی وسیاحتی وورزشیتون خوش گذشته باشه و با کوله باری از خاطرات خوش این شهر رو ترک کرده باشید♣♣
در ضمن شهادت مظلومانه قرآن ناطق، امام صادق علیه‎السلام را هم به شما و تمام دوستان تسلیت عرض میکنم♣

شبِ شهادت تو اومده‌ام بدونی
که دل از این مصیبت حکایتش جنونه

به پای روضه‌های غمین و جانگذازت
بقیعِ خلوتت رو دل می‌کنه بهونه

خدایا بحق امام صادق علیه‎السلام، ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما .

شادو سلامت باشی مهربان♣

ممنون از لطف و برگواریتون
خیلی دوست داشتم امشب را حرم مولا امام رضا باشم ولی نشد.!
منم تسلیت میگم شهادت رییس مکتب شیعه امام جعفر صادق(ع) را
با اینکه فرصت زیارت کم نصیبمون شد.ولی بد نبود و دعاگوی تمام دوستان از جمله شما هم بودم..بااینوجود یادتون نره که همون اول آشنایی که متوجه شدم مقیم و همجوار حریم ِحرم رضایید ازتون خواستم هروقت زیارت مولا رفتید و دلتون لرزید ماراهم یادکنید..بازم ممنون.زنده باشید و همواره سلامت..یاعلی مدد

سلیمون سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 23:46 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک سالار
خیر مقدم مرشد
صفای قدمات
نورانی کرتی دلمون با اومدنت
اوس کریم باهت باشه
سالار کوجایی پ فدای مرامت پکید این دل لامصب واسه مرشدش
رخصت

زنده باشی بامرااااااااااااام..داااااااااش راضی نبودیم نصفه شبی زابراه اومدنمون بشی..خب فردا میومدم سراغت!!.
چقدرهم زیرگذر را آب بستی!!ا.یاد مرغ فروشی های خیابون مولوی افتادم!
از بس آب میبندن به ناف مرغهای توویترین شون!!!!
لوطی..باورکن یادت کردم..خیلی..
بعدا خدمت میرسم.ایام بکام..یاعلی مدد

سلیمون چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 00:48

سام علیک سالار
ریسیدن بخیر باع انقد اب ریختیم تو این کوچه که استخر شوت مایوتنت کون بیا(خنده)
خیلی مخلصیم سالار
ببین داش این دخملات دست سپردم صحیح و سالم
فردا نیای بیگی چرا کوتکشون زتی(خجالت)
آخه میدونی که یه نمه موحبت با خوشنت همراه نوازش مام اینجوریاس دیگه(خجالت تا سر حد کارت قرمز)
راسی سالار این دس گوله که سیفارش دادیم واسط یه نمه دیر رسیدی گوذاشتم تو اب فردا تحویلت میدم
برقرار باشی
سایه حق بالا سرت
رخصت مرشد

ممنون داش سلیمون عزیز..شرمنده کردی..
هر چی باشه این آب پاشی بهتر از سوپ فلفله! بعضیهاست!!!!!
دااااااش..من باید اینجا اعلام کنم که همه بدونن.داش سلیمون ما درسته که
سروکارش با تیزیه ولی پشت اون ستاره حلبی؛قلبی از طلا داره و مهربونه
البت من گفتم فقط کمر بندت را نشون بده تا کار دستشون بیاد.!
مابقی هم.اومدم خدمتت بگم.!!.لطف کردی داش سلیمون گل
شبت بخیر لوطی..از امّت چه خبر؟؟؟!!.دیگه چشم براه نیستن؟؟!!
آخه ندیدم جایی پلاکارد خوش آمدشون را!!!!!.
خوش باشی و سلامت.یاعلی مدد

سلیمون چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 01:11 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک سالار
نه اخه مشتی داشتیم نه جون داش داشتیم
پ این همه اب ریخیتم پلاکارت زتیم تو هر ویبلاگی گوفتیم داشمون سالارمون داره میات چروغونی کونید(گریه)
سالار باع بیا این ضربه که گفتی رو همینجا بزن که کار تمو شه(شمشیر زنتم همنجوری که گرد و خاک می کنم و بهد هم خودم حالاکت میشم)
نوکرتم با مرام
شب خوبی داشته باشی
این دخی هم زیات عمو رو اذیت نکردن فقط هی ا لفظ ما بکار بردن گوفتم تنبیهشون کونم یه موقع شوما نگی بچه ها رو سپردم دستت پاک لهجشونو عوض کرتی(خجالت)
رخصت مرشد

خب دااااااااااااش..شرمنده .شب بود .تاریک هم بود.منم بودم!!
ولی ندیدم پلاکاردتو!!!.از بس زمین خیس آب بود.سرم پایین بود تا نیفتم توچاله چوله و خیس آب و گل بشم!!.
داش سلیمون..از شما به ما رسیده..خیلی..
باااااا ماهم که گفتیم اختیاردارشونی.خب خیروصلاحشون را خواستی و
میدونم که چون نتونستی هدایتشون کنی " دست به خشونت زدی!!
تواین دوره زمونه"گفتمان با کوفتمان زیاد توفیر نداره!!.
بازم ممنون از لطفی که به ما و بچه ها داشتی..جبران کنیم!
زنده باشی.لوطی..شب خوش

هستی(گلهای زندگی من) چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 10:51

سلام قاصدک عزیز
سلاممممممممممممممممممممممممم
خوش اومدین
خوش اومدیننننننننننننننننننننننننننننننن
چشم ما روشننننننننننننننننن
ببخشید چراغونی نگردیم.
ماشا الله خودتون همراه خودتون کلی نور و روشنایی میارین.
دایی جون سلیمون من هم که به جای من پلاکارت زده/
التماس دعااااااااا.می دونم که دعا کردین و ممنون از لطفتون
بله بیمارستان را با وجود این که صابونش زیاد بهم خورده اصلا دوست ندارم.واقعا بد ترین جا است.
اما اون نوشته را هم اصلا کاری باهاش نداشتم .
به دوستان قول دادم از دانیال چیزی بزنم که همشون خبر بشن.من هم نوشته بابایی دانیال را کپی کردم
به خدا اولین بار بود.
من کپی نمی کنم معمولا.
فقط به خاطر دانیال جان بود.
دیدین عکس ۵ ماهگیشو.الهی فداش شم.قوربونش برم من.
زیارت قبول باشهههههههههههههههههههه.

سلیمون چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 12:07 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک بر سالار خوتم
میگم سالار دیشب بت اب پاچی کرتیم تو کوچرو هنو خیسی(خجالت)
اومتیم یه رو تعطیل سرت اور شیم(رضایت همراه با غش و ریسه)
خیلی مخصیم ها قلیونو چاق کرتم مونتظرتم
سایه حق بالا سرت که اومتی ا اومتن خوشاحالن
رخصت مرشد(خونسرد)

سلیمون چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 16:20 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک سالار
باع بی خیال همه میدونن ما نوچتیم
مام که صبی گوفتیم اور شوتیم سرت(غش و ریسه)
اینجا معلوم نی چه خبر همه رفتن پی گردش و عقش و حال کسی نی حالی ا من و شوما بکون(ناراحت)
حالا صب کون شب که همه خسه کوفته برگشتن می بینن کولاشون رفت آسمون هفتم(ریسه)
خیلی چاکریم مرشد
سایه حق بالا سرت
اومتم خیالشون راحت شوته شوما برگشتی سر فرصت میان حالتو جا میارن(مغرور)
رخصت مرشد
حق یارت

شما سروری داش سلیمون..نگو باااااااا..
آوار کدومه؟؟.کلی خوشحالم میکنی هروقت میآیی..
کلاهشون را که شوت نکردم!!.فقط رفتم سلام کردم(البت سلام ازنوع قاصدکیش!).خب دااش.تودل ما رو خالی نکن/کی میخواد حالمو جابیاره؟!.منو بگو که گفتم داش سلیمون عینهو شیر پشت سرمه!!.داش سلیمون ..کم نیاری هااا.اونوقت کلی باید بهشون سواری بدی..باااااااا بچه تهرون کم نمیاره که..فوقش آخره کار میره کامنت خصوصی میده و میگه:من از آشنایی با شما کلی خوشحال و مفتخرم(مفت خر نه هاااا!!!)زنده باشی و سلامت..یاعلی مدد

فاطمه چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 18:40 http://www.omresokhte.persianblog.ir

سلام سلام..

رسیدنتون بخیر زیارت هم قبول باشه اقا جون ممنون که بجای ما هم زیارت کردین ایشا...همیشه به زیارت.

خوب شما شب اومدین منم خواب بودم وکله سحر زدیم همون ویلای مربوطه!!!!!

دیگه هوا سرد میشه دیگه پای ثابت اونجاییم(خنده)

اومدیم بگیم هستیم اونم تا اخر!!!!!

عمو جان هم هوای ما رو داشت خدا واستون حفظش کنه چه خان عموی مهربونی داریم وخودمون خبر نداشتیم!

بله..دعاتون کردم.خیلی..
شما که دیگه نگوووو.یادمه کلی تعارف کردی که سرراه کربلا بیا خونه مون.تا شنیدی رسیدیم ایلام لامپهاتون را خاموش کردید و خوابیدید!
نگفتی توی شهرغریب؛نصفه شبی کجا برم؟؟!!
ویلای مربوطه خوش گذشت؟!.فئودالها اصولاْ حال میکنن یه جا بند نشن!
داش سلیمونو عشق است ..ایشونم گفتن هستیم تا آخرررررررررر
نگفتی حالا داش سلیمون کمربندش چه رنگی بود؟؟!!
دمش گرم ..چون منکه دست بزن نداشتم.ازش تقاضا کردم که جون دااش .ملاحظه نکن .هروقت برو بچ اذیتت کردن بکش اون کمربند لامصبو!!
زنده باشید..همگی..

ساغر چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 19:12 http://saghar68.blogfa.com

سلااااااااااااااااام قاصدک جان حالا اپ میکنین بی خبر [ناراحت] حالا میرین سفر نمیگین ترسیدین سوغاتی بخوام نه جناب ما به گفتن یه التماس دعا راضی بودیم چرا اونو ازمون دریغ کردین
به هر حال پیشاپیش میگم زیارت قبول
تا بعد

باوربفرمایید اصلا به کسی خبر ندادم به جز اندکی از دوستان(حدود بیست سی نفر!!!)
توبه کردم که دگر می نخورم..بجزاز امشب و فرداشب و شبهای دگر!!
منو ترس؟؟؟؟!!!.نگید تورو خدا..برام حرف در میارن!!
ممنون..اگر قابل باشم جمله دوستان را یادکردم..خدمت میرسم..یاعلی مدد

ستاره چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 19:50 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام قاصدک زائر

رسیدن بخیر و همیشه به زیارت

انشاالله مکه و کربلا مشرف بشوید.

زیارت قبول

ببخشید زودتر نیامدم.امروز روز تعطیل و اهالی خانه در صف

نت.امیدوارم کلا سفر زیارتی...سیاحتی و ورزشی به شما

خوش گذشته باشد.

سوغاتی که فراموش نشده است.خدمت می رسم برای

دریافت هدیه و رهاورد

شاد و سلامت باشید و در پناه حق

ممنون از لطفتون...بازم دوستان قدیمی..!!
گآخه امروز ذوق مرگ شدم از بس خیرمقدم شنیدم!!!!!!!
انشاالله که شما هم همیشه درسفرباشید.که هستید!!
خب گه گاه یاد خونه و زندگیتون هم بیفتید بد نیست هااااااااا..!!
ولی نه...همون اصفهان بمونید.چون منم ماه دیگه شاید بیام اصفهان و یا شیراز(هنوز مقصد معلوم نیست!!!)
چه هدیه ای بهتر از وجوده ذی وجود خودم؟؟!!همینکه سالم برگشتم و تنها!!خیلیه!!!..
تنها؟؟؟.بله..آخه شایعه کردن که قاصدک با نگارش داره میاد!!!!.
زنده باشید و سلامت..دارم میام وب تون..البته بلاگفای ایکبیری!!.چون در بدو ورود به آسمونها سرزدم!!..یاعلی مدد

سمانه چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 21:47 http://roz-siah.blogfa.com

&&& &&&___ ^^ ^^^^^^^^^
____&&&&&&___^^^^^^^^^^^^^^^^^^
___&&&*&&**__^^^^^^^ ^^ ^^^^^^^
______**&&**__^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
_______**&&**__^^ ^^^^^^^^^^^^^^^^^
________**&&**____^^^ ´´´´´´´´´´´´´´$
______$$&&1111$$$&&_________ &&1111$$&&
___$$&&111111111$$$&&____&&1111111111$$&&
___$&1111111111111$$&&__&&111111111111$$$&
__$&1111111111111111$$&&111111111111111$$$&
__$&111111111$$$$1111$$1111$$$$111111111$$$&
_$$11111111$$$$$$$$$1111$$$$$$$$$1111111$$$&
_$$11111111$$$$$$$$$$1$$$$$$$$$$$11111111$$&
_$$11111111$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$111111111$&
__$111111111$$$$$___*****__$$$$$111111111$$&
__$&1111111111$$$$$$$$$$$$$$$$11111111111$&
___$111111111111$$$$$$$$$$$$111111111111$&
____&11111111111111$$$$$$111111111111111&
_ ____&11111111111111$$11111111&&111$$&&
____ __&&1111111111111111111111&&11$&&
______ __&&111111111111111111111&&1&
_________ _&&11111111111111111$&_&&
__________ ___&&111111111111$$&___&&
__________ ______&&&1111111$&______&&&_&*
____________________&&&111& _____&&&&*
______________________&&&&&$ _______ &*
سلاااااااااااااااااام من اومدم...ببخشید دیراومدم گرفتاربودم...چاکریم مخلصیم دربسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسست...

خوش اومدید..خیلی..ولی شماکه میدونید من کهیر میزنم وقتی کامنت اینجوری میبینم!!.نکنه هنوز ادامه داره کامنت هاتون؟؟.منتظر میشینم ببینم بازم هست یانه؟؟.بعدش بهتون سرمیزنم..
منم مخلصم دربسسسست.بدون توراهی..یاعلی مدد

سمانه چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 21:52 http://roz-siah.blogfa.com

به به میبینم خطرناک شدیاااااااااااااااااا....
این کش دون حالا کجاست؟؟؟بریم از دکتر بپرسیم یا خودتون توضیح میدین؟؟؟؟
مسافرت برگشتی قلیون؟؟؟!!!!!! ای ول فقط بگو با طعم چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهمون سربزن خوشحال میشیم دااااااااااااااا....
التماس دعا

آهان..گفتم که فکرکنم بازم بیایید؟!!.از اونجایی که هیچ وقت نوشته ای را حذف نمیکنم.پس جواب اون کامنت قبلی همونه که هست!!!
والله کش دون ..گفتم که هنوزم نمیدونم کجاست!!.ولی آخرین بار حوالی اثنی عشر و طحال رویت شدن!!!
دوسیب را عشق است!!.(این پست من بدآموزی توش به وفور دیده شده.خدا کنه فیلتر نشم!!)همین الان منتظرم کامنتهاتون بازبشه تا بیام و تبریک مخصوص بگم همون خبری را که گفتید!!!
زنده باشی و سلامت..یاعلی مدد

ستاره چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 22:53 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام

به به اسفند و کندر بیاورید!!!!!!!!!!! البته شب قبل باید

می آوردند.هنوز به آسمان سر نزدم.اینقدر هوا آلوده است

که ستاره ها هم نمیتونند برند آسمون

خوب دیگه وقت نت من تموم شد

فعلا خداحافظ

در پناه حق

ممنون از خیرمقدمتون..جهت تشکر هر دو وبلاگتون سرزدم.
امروزم همش خواب بودم..بازم میخوام آی بخوابمممممممممممم
برم تا دیر نشده.!!.زنده باشی و سلامت..تا بعد

سلیمون پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 06:44 http://soliman777.blogsky.com

سامم علیک سالار
یه تقدیر نومه نوشتم اگه بیایی نوچتو خوشال کرتی
برقرار باشی نورانی
سایه حق بالا سرت
رخصت مرشد

بله داش سلیمون عزیز..صبح زدیم بیرون بریم کله پزی که دیدیم بهههههههه دااااشمون سحرخیزه و کلی صفا داده زیرگذر.
خدمت رسیدیم و فرصت شد بازم میاییم..زنده باشی و سلامت..یاعلی مدد

فاطمه پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 09:21 http://www.omresokhte.persianblog.ir

سلام...

اولا ما کردها به مهمان نوازی معروفیم!!!

گفتم بابام دست بزن نداره روش نمیشه دست روم بلند کنه به خان داداشش گفته(گریه) کمربندش سیاه بود اگه اشتباه نکنم(خنده)

اخه شما تو اتوبوس بودیم واسه زیارت اگه من میگفتم تشریف بیارین رانندهه میذاشت؟؟؟؟!!!!نه که نمیذاشت دیگه گردن چراغها نندازید...تازه کلی هم راهنماییتون فرمودم یادتون نیست؟؟!!!!

یاحق

بله خب.کردها مهمان نوازند..خیلی...ولی من به چشمهای خودم اطمینان دارم!..البته که اجازه نمیدادن به فرزند ارشدم سربزنم ولی باور کن تا رسیدیم شهر در سکوت و تاریکی فرو رفت!!!
داش سلیمون هم زیرگذر اهل بزن بزنه.تو خونه حرف اول و آخر را اون میگه<<بله..چشم..اطاعت میشه..>>!!
ممنون که سر زدی..زنده باشی..یاعلی مدد

فاطمه پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 09:38 http://www.omresokhte.persianblog.ir

بابا جون...سوغاتی نخواستیم دیگه چرا منو به خسیسی متهم میکنید(خنده و شیطان)

اون روز که اومدین واسه کربلا برقها رفته بود به گمانم اشتباه برداشت کردین!!(نیشخند)

سوغاتی که محفوظه..ولی من کی گفتم خسیس؟؟!!.
خودتم جا من باشی باورکن همینو میگی..آخه دیروز که اومدم تا شب حتی یکی از اون کامنت های گذری که میگن*چه خوب نوشتی پیش منم بیا *هم برام نیومد!!!(افسردگی مزمن!!)

دوست سبز پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 12:50

بولتن محرمانه سپاه منتشر کرد: میردامادی بازجویانش را نصیحت می کند
یکی از بولتن‌های خبری دفتر سیاسی سپاه که تحت عنوان "بصیرت" و به صورت محرمانه منتشر می شود، در شماره اخیر خود فاش ساخت که کودتاگران به شدت از مقاومت دبیرکل، معاونان و اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت که در اسارت به سرمی برند، خشمگین شده اند.




به گزارش نوروز، بولتن محرمانه بصیرت در شماره اخیر خود افشا کرد که پس از 120 روز از اسارت دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی در سلول انفرادی، دکتر میردامادی همچنان به نصیحت و پند و اندرز بازجویانش می پردازد و می کوشد به عنوان فردی موثر در عرصه های مختلف انقلاب، آنان را راهنمایی کند.

این نشریه همچنین افشا کرده است که "مقامات مرتبط با پرونده" از این وضعیت بسیار نا خشنود هستند.

این بولتن همچنین با اشاره به گذشت ماه ها از حبس دکتر محسن میردامادی؛ دبیرکل، دکترعبدالله رمضان زاده؛ قائم مقام، مهندس صفایی فراهانی، معاون و دکتر مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت از پافشاری این افراد بر مواضع اصلاح طلبانه خود و تاکیدات آنان بر انحرافات موجود ابراز خشم کرد.

دفتر سیاسی سپاه که نقش موثری در هدایت مخالفان اصلاحات ایفا می کند تحت مسئولیت سردار سرتیپ یدالله جوانی قرار دارد. یکی از وظایف این دفتر انتشار نشریات و بولتن هایی است که تقریبا مشابه جریده کیهان هستند.

همچنین نشریه صبح صادق که به سردبیری سرهنگ پاسدار سیامک باقری منتشر می شود نیز از دیگر محصولات این دفتر است.





دوست سبز پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 12:53

جلوى صداهاى اصیل گرفته شود، بعضى صداهاى نامطلوب به گوش مى‌رسد
** بزرگترین اهانت این بود که حرکت مدنى مردم را اغتشاش نامیدند
** حداقل انتظار از قوه‌قضاییه، تغییر رفتارها نسبت به بازداشت‌شدگان و متجاوزان به حقوق مردم است


رئیس دولت اصلاحات با انتقاد از برخوردهاى صورت گرفته با اصلاح‌طلبان و مردم توسط جریان متحجر و متوهمى که حتى مى‌خواهند اصولگرایان باشخصیت را از صحنه بیرون کنند، هشدار داد که اگر جلوى حرف زدن افراد معتقد به نظام جمهورى اسلامى ایران گرفته شود، کسانى وارد عمل خواهند شد که با اصل نظام و انقلاب مخالف هستند.

به گزارش ایلنا حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمى در دیدار با ‌نخبگان و اقشار مختلف مردم استان یزد، با اشاره به قرار داشتن در آستانه سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) با تسلیت این روز به شیعیان و ایرانیان همه انسان‌هایى که خواستار حقیقت و زیبایى هستند، گفت:‌معمولا به حضرت گفته مى‌شود پیشواى مذهب جعفری، ولى واقعیت این است که امام صادق و پدرشان امام باقر بزرگترین...

روزنامه حیات نو مورخ ۲۰ مهر

ستایش پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 16:29 http://setayesh2200.persianblog.ir

سلاااااااام بابایی از سفر برگشته. حال و احوال؟
مشهد خوش گذشت؟
اول بذارین بگم یادم نشه. لطفا سوغاتی های منو با پست پیشتاز بفرستین.
قربون دستتون. :دی


به به . بازم خوبه. چشممون روشن. دست و جیغ و هورا.
چهارمی هم خوبه .
ساله دیگه اولی و یه شیرینی ما می کنیم. :دی

ممنون..جای شما خالی..بد نبود..فقط کمی سرد بود منم یادم رفته بود لباس گرم ببرم آی یخ کردم..عینهو یخچال فرنگی!!!!
زرشککککک!!!!..نبود که..!!.یه بسته به خودم بابت همون مقام ارزنده ای که کسب کردیم دادن!!.آدرس بده برفستم خدمتتون.!
عوضش ماه دیگه به امید خدا یا شیرازم یا اصفهان.قول میدم برات سوغاتی کشک بیارم تا بسابی و با آش رشته پشت پایی نوش جان کنی..یه وقت نریزی توسوپ فلفل هااااااا!!!
زنده باشی..ممنون که سراغ گرفتی

ستایش پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 16:35

البته من شما رو شبیه اوباما ندیدم. یعنی خدا نکنه شبیه اوباما باشین.:دی. من گفتم اینجور پر از ذوق که ما از شما استقبال میکنیم مطمینا هیچ جا از اوباما هم اینجوری استقبال نمیکنن.

میگم این داش شما. عمو سلیمون خودمون. جای شما رو خوب پر کرد. هی می اومد خونه هر کدوممون که اگه کم و کاستی داریم برطرف کنه. کلا عموی خوبیه واسه بچه هاتون. (چشمک)

خوش باشین دیگه.

پس لازم شد برم از اوبامای مستکبره اقتدارگرای یانکی! نوبل مو پس بگیرم!!!
یه زیرگذره و یه داش سلیمون..خب راست میگه؛ چندروز دیگه نیومده بودم واسه خودتون یه پا داش مشتی شده بودید.آخه دیدم هردوتون یه نموره!! لهجه دار شده بودید.زت زیاد؟؟؟!!..
خب نسله * بای تا های*را چه به اینکه بگه رخصت..زت زیاد !!!
شادباشی و همیشه سلامت و برقرار..یاعلی مدد

شعیب پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 18:06

سلام
با اجازه تون آپیدم!
به رسم ادب گفتم حدمت برسم واسه دعوت.....
ممنون

ممنون از ادبت..چشم..اولین فرصت خدمت میرسم..یاعلی مدد

شمس پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 21:52

سلام و خیر مقدم
خدمت شما ( کمی با ترس )
شنیدم که بلیط تور اروپایی سوغاتی آوردید
راضی به زحمتی اندک نبودیم کهههههههه
خوشحالم که هستید
انشاالله همیشه سربلند و پیروز باشید و دل گرمی خانه و خانواده و بر و بچه ها و ...
خدا حفظتان کند
( ترسان و لرزان )

تشکر بابت خیرمقدمتون..با زحمتهای مااا؟؟!!(افتان و لرزان!!)
نخیر..بالا هم عرض کردم..زرررررررررررررشک.بدم خدمتتون؟؟!!
باورکنید همینو بهم دادن ولاغیر!!!
انشاالله سفر بعدی.تا اون موقع شما هم یادگرفتید که پشت سرمسافرآب میپاشن نه رجز خوانی!!.سه روز بعدشم سوپ فلفل نمیپزند! آش میپزن و خودشون میخورن و بنام مسافر میزنند!!(بنام من به کام شما!)..زنده باشید.واقعا ممنون بابت این همهههههههه لطف و مرحمت.شرمنده کردین.انشاالله که شما هم سایه تون بر سر خانواده و دوستان همیشه برقرار باشه.دلتون شاد و لبتون خندان(بی ترس و لرز)

سوز جمعه 24 مهر 1388 ساعت 02:25 http://helal.blogsky.com/

تو زیارت هاتون یه حالی به مام بدید

اختیار دارین.محتاجیم به دعا..

ستاره جمعه 24 مهر 1388 ساعت 10:23 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام قاصدک سبز اندیش

ای دل دریایی ات امیـــــدوار
آسمان شو ابر شو باران ببار

آب باران باغ صد رنـــــگ اورد
موج سبز از سینه سنگ اورد

ممنون از حضور سبزتان


[گل][لبخند][گل]

ایول ایول..خوشمان آمد..هم از قاصدک سبز اندیش و هم از موج سیز!
سرزدن به دوستان ؛وظیفه ست ولا غیر!!.شماکه جای خود دارین
سبز باشید ..بازم میام تا تعریفمون را بکنید.!!.یاعلی مدد

ستاره جمعه 24 مهر 1388 ساعت 10:29

سلام و ما بین صبح و ظهرتان بخیر

درست می فرمائید و کامنت هایتان تایید نشده است.

دیروز فقط ۲ نوبت نیمساعته تونستم نت بیام و چون

میخواستم با زیر نویس تایید کنم.... فرصت نشد.الان هم

ممکن است هر لحظه بلندم کنند از پشت رایانه

این کامنت با ترس و لرز فراوان نوشته میشود و البته نیمی از

لرز بخاطر سرما است که لباس گرم با خودم نیاوردم.

خوش باشید و سلامت

در پناه حق

الان که جواب مینویسم.صبح فردای اون ظهره!!.
منظورم اینه که ازاونموقع تا الان تو غار بودم!!!(اصحاب کهف!!)
خب من دیدم کامنتهای بعدازمن تایید شده مال من نیست.!
گفتم شما که اهل پز دادن با کامنت دیگری نبودید.چی شده پس؟!!!
البته اون موقع که شما تشریف بردید مسافرت یادمه که مردم زیر
باد کولر میخوابیدن! و الان کنار شومینه!!.خب حق دارید بلرزید!.
اگه شما هوس کنید مهمونی بیایید خونه ما.تن ماهم میلرزه..خیلی..!!
زنده باشید و همیشه وهرجا؛ گرم از وجودتان..یاعلی مدد

شاپرک جمعه 24 مهر 1388 ساعت 16:03 http://shaparak49.blogsky.com

سلام بزرگوار
ادینه خوش

در پاى سرو قدت سر مى‏نهم به زارى باشد که یک قدم هم بر چشم من گذارى
تو آسمانى و من افتاده چون زمینم ره مى‏برم به سویت دستى اگر برآرى
جان شکسته‏ام را امید عافیت نیست جز آنکه با نگاهى وى را علاج دارى
در سایه بلندت اقبال کوته من آن بخت جاودان را دارد امیدوارى
اى تکیه‏گاه هستى از غربتم برون آر از تنگناى ظلمت تا اوج رستگارى
اى آرزوى دلها در صبح دولت تو خوش مى‏رسد به پایان، یک عمر انتظارى
چشمان بى‏فروغم در انتظار رویت هر جمعه مى‏شمارد یک هفته بى‏قرارى

ممنون از لطفتون..شرمنده دوستان آدینه ای شدم..ولی واقعاْ این مدت خسته شده بودم..شما لطف دارید همیشه نسبت به هر دو قاصدک!!
انشاالله آدینه های بعد جبران میکنم این وقفه را..
مولای من..
بعد صدسال اگر از سرقبرم گذری..من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم
التماس دعا..یاعلی مدد

هستی(گلهای زندگی من) جمعه 24 مهر 1388 ساعت 19:56

سلام قاصدک عزیز
رفتم قاصدک ادینه ها ..........
امروز آپ نکردین؟؟؟؟؟.
هنوز در سفر هستین؟؟؟؟؟؟؟
خوش بگذره انشا الله
اگر چیزی هست به من هم بگیم تا بدونم
انشا الله همیشه خوب و سلامت باشین

محتاجم به دعا
منتظر خبرتون هستمممممم

خب حقیقتش منکه گفتم خسته شدم چندوقته..ولی برای آدینه ها..خوابم برد . دیگه دیرشده بود منم آپ نکردم..
چه چیزی باید باشه تا بگم به شما؟؟؟؟!!!!.
اگه غیراز آةدینه ها منظورتونه..متوجه نشدم.!
شما هم همینطور..زنده باشید..یاعلی مدد

ستاره جمعه 24 مهر 1388 ساعت 21:51 http://ashnayemahjor.blogfa.com/

سلام قاصدک غایب

من به روزم و منتظر حضور سبزتان

چشم خدمت میرسم حتما..ببخشید.نبودم ...رفته بودم توغاررررررررر.!!

شمس شنبه 25 مهر 1388 ساعت 00:08 http://goharevojod.blogsky.com

سلام بر قاصدک عزیز
آخه با زرشک چطوری آش بپزم برای سفر بعدیتان ؟
از شما به ما رسیده ( اونکه داره سوت میزنه )
انشاالله روز و روزگار بر شما شاد باشد و ایام به کام تان
گووووووووووووووارا

زررشک؟؟نخیر..گفتم انشاالله سفر بعدی کشک میارم تا بسابیدو بسابیم
اختیار دارین.ما که جز زحمت چیزی نداریم..زنده باشید..
لطف کردید اومدید(چه کامنت پاستوریزه ای ؟؟!!)نه تیکه ونه پاره آجر!!

محمد امین شنبه 25 مهر 1388 ساعت 01:19

سلام داداش قاصدک

خوبی خوشی

زیارت قبول..انشا الله زیارت خانه خدا مشرف بشید

خانواده خوب هستند شرمندتم که چند وقته بهت سر نزدم

وبلاگت همیشه ادم رو پر انرژی میکنه ادم میخواد بره سر کار اول باید یه سر اینجا بزنه انوقت تا شب با انرژی مثبت که داره میتونه بهتر کار کنه زنده باشی داداش قاصدک
این اقا سلیمون هم که ماشا الله غوغا کرده .دستش درد نکنه پلاکارتم زده به وبلاگشون سر زدم ادبیات خاصی رو انتخاب کردند ادم یاد قدیما و مردای قدیم میفته مثل فیلم قیصر....کجایی داداشتو کشتند(خنده بلاگفایی) راستی این بلاگ اسکای نمیخواد شکلک بزاره واسه کار بر هاش عجبا
بازم پر حرفیم گل کرد شرمنده
شاد و سر افراز باشید
یا علی

به به !! محمد امین عزیز.چه حجب دلت اومد یادمون کنی ؟!
ممنون..جاتون خالی..البته بخش زیارتش جاتون خالی بود.!!
بخش ورزشیش آی زدن ما را.هروقت نگاه کردیم یه توپ تو سبدمون بود!!
اختیار دارین...خوشحالم که نقش نوشابه انرژی زا رادارم!!
داش سلیمون هم لطف دارن مثل بقیه/
هرکس به زبانی صفت حمدتوگوید ..بلبل به عزلخوانی و قمری به ترانه
شلکلک داره..ولی سرلج افتادیم.!!.مگراینکه متقاضی زیاد بشه بذارم!!
زنده باشی.خوشحال شدم اومدی.
امیدکه همیشه سرزنده باشی و سلامت..تا بعد یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد